ی روز درمیون میبینمشون
تو ی ساختمون زندگی میکنیم
ترک هستن
خیلی دوست دارن همو ببینن
حرف بزنن
داره واقعا حالم بد میشه
بعد میری تو جمعشون چرت و پرت میگن
همش حرفای مزخرف
از همشون بدم اومده اینقدر دیدمشون
چ بد
خوب نرو
سرت و گرم کن
کلاس و باشگاه برو
بگو کار دارم
کمد و ریختم دستم بنده و ..
یواش یواش کم میشه
من مشکلم برعکس شماست انقدر جنگ و دعوا داشتن شوهرمو خونوادش که اصلا نمیتونن همدیگه رو ببینن آنقدر بی عاطفه بودن هم بده واقعا
شوهرت بره، تو چکار داری؟خودت کمتر برو
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز