آخ هاییر عزیزم🥲
امشب خونمون شام دعوت بود و دقیقا به این فکر کردم که چقدر فرسوده شده :))
کاش میشد از عمرم بهش بدم تا بیشتر زندگی کنه
اون آدم لایق زندگی طولانی تریه🥺
خیلی زیاد
من دورم هر ی سال و نیم دو سال میبینمش به شدت بهش علاقه دارم
هر بار میبینمش غم عالم میشینه به دلم با اینکه رو فرمه ورزشکاره ولی خب چین و چروکاش یجور که متوجه نشه زل میزنم بهش فرم دستاشو دوس داشتم از بچگی دستاشو میبینم که چطور لاغرتر شدن چروکتر شدن پدرم ی کاریزمای خاصی داره کاش میشد ی روز بهش بگم چقد دوسش دارم چقد دوس دارم سرم دست بکشه
و‌من شدیدا دلم می‌گیره
من دورم ازش شاید هر شش ماه همو ببینیم
تلفنی حرف زدنش رو هربار با سری قبل مقایسه میکنم لرزش صدا و لحن حرف زدنش داغونم میکنه
خدا رو شکر برادرم نزدیکش هستن و مراقبشون هستن
اما پدرو مادرامون رو ما پیر کردیم یاد روزی که غرور بابامو رو شکستم و رو حرفش حرف زدم یاد زنگی که زد و گفت برگردی هم دخترمی اما من گاوووووووو نفهمیدم
