خوشبحال اینایی که با پول باباشون رو پر غو بزرگ شدن صد برابر چیزی که ما با کار کردن در میاریم اونا میشینن خونه باباشون میده
ابن همه زحمت میکشیم بعد پرنسس باباش با شاسی بلندش از کنارمو رد میشه
واقعا خستم خواسته هام زیادن اما نمیشه بهشون برسم...
روزی ۸ساعت سرکارم حقوقمم کمه
البته کارم آسونه افرادشم مثل دوستامن
ولی وقت نمیکنم به چیزای دیگه برسم تا میام بببنم چی به چیه دوباره باید برم سرکار
خسته شدم دیگه، پشتوانه مالی دیگه ای هم ندارم مجبورم برم چون قرعه کشی گذاشتم
یه دلم میگه خرجاتو کم کن عوضش بشین خونه
ولی بعد به این فکر میکنم چقدر چیز دوس دارم داشته باشم...
آخه نه وقت میشه کتاب بخونم نه نقاشی دیگه میتونم بکشم نه زبان میشه خوند نه هیچی...
میام یه دوش میگیرم یچی میخورم یکی دو ساعت با دوس پسرم حرف میزنم دوباره فرداش سره کار😭
واقعا اگه خونوادتون وضعش خوبه و مجبور نیستین سرکار برین خیلی خوشحال باشین بابتش
سرکار رفتن خیلی مزخرفه🥺