هادی حجازی فر و دوتا مرد دیگه قدیما میرفتن دنبال گنج و اینا فکر کنم یکی از این سه تا رفیق خیییلی صمیمی بوده با هادی مریدش بوده یه جورایی
داداش کوچیکه اون رفیقه اسمش منصوره فکر میکنه هادی حجازی فر داداشش رو برده واسه خودش حسودی میکنه به هادی حجازی فردقیقا یادم نیست چون خیلی شبیه داریوش هست اینجای فیلم
تهش منصور کینه هادی حجازی فر رو به دل میگیره و این بلاها سرش میاره