جاری خیلی خوشگل

خداروشکر واسع تو رقیب نشود🤣

من ک تا این برادرشوهرم زن نگیرع خیالم راحت نمیشع😂

مگه زیبایی ملاکه بنظرم شخصیت آدمها مهمه و اینکه خوب باشی تودل همه جامیشی دلم جاری خوشگل وسرترمیخاست تالااقل بخاطراون تلاش کنم 

خخخ نه تقریبا در ی سطح بودیم(بدون ارایش) ولی خب اون کاملا امروزی و شیک و کم حجاب بود و ارایش در حد عروسی انجام میداد بیرون. ولی من نه چادری بودم وارایشم درحد ی ضدافتاب وی خط سیاه توچشمم بود طبیعتا اون قشنگ تر دیده میشد.(تو عروسیا مثل هم بودیم هردوشیک وزیبا)

ولی اون شاغل بود موقعیت خوبی داشت.

اما نه اخلاقای خیلی خوبی داشت نه با شخصیت و محبوب بود برعکس من.

فقط مادرشوهرم خیلی میخواستش

اما الان دارن جدا میشن متاسفانه،به خودش علاقه ای ندارم چون شخصیت جالبی نداره ولی بخاطر بچش دوست دارم اشتی کنن چون دختره و بسیار اسیب پذیر

ادم باید انقدر واسه خودش ارزش قایل باشه نخواد با کسی خودشو مقایسه کنه 

اون تلاشی که میگی یعنی ساپورت بدی ازخودت بگدری که دوست داشتنی باشی 

من نمیخوام دوستم داشته باشن که از این دوست داشتن فقط سو استفادا میکنن برا امیال خودشون و جاریا رو تو رقابت میزارن واسه سرویس دهی 

فقط انتطار دارم دلم هم نشکونن 

وای منم همش دارم دختر خوب پیدا میکنم من بیشتر نگرانم😂😂😂

اینم بگم از وقتی رفته خونواده شوهرم متوجه فرق من با اون شدن و بسیاااار به من توجه میکنن

البته از قبلم احتراما سرجاش بود ولی دلی اون جایگاه ویژه داشت برای مادرشوهرم

بعد گیرت نیومد؟

اره دقیقا یکم که گذشت بزرگ تر که شدم عادی تر شد برام 

کلن بهترین کاربی تفاوتی هست میخان دوست داشته باشم میخان نداشته باشم برای من که اصلن مهم نبود من احترام میزاشتم جاری عام میگفتن خودشیرین درحالی که برام مهم نیست هرکس میخادمنو دوس داشته باشه مبخادنه خداکه نیست راحت خطش میزنم 

چی عزیزم ؟

جآری خوب

دلم جاری خوب میخاست جاریهام پول دارن ولی ازبس سلیقه صفرچون خانواده پایینی داشتن یجوری بودن میرفتن دشت وزمین مردم کارمبکردن نمی‌تونستن یه لباس خوب بپوشن طبع پستی داشتن تحصیلات نداشتن چقدر هرجایی باتیپشون آبروی منومیبردن عین معلم باهاشون کار کردم خوب که نشدن تحمل دیدن منم نداشتن فقط فتنه گری وکینه وچوقولی تهمت ٫خیلی اذیت کردن نه تنها نتونستن بمن برسن میخاستن منم زمین بزنن مثلن کیفم می‌گشتن میگفتن این فقط کرم میزنع سفید نیس درحالی که سفیدهستم خیلی و اینکه ضعف خانوادم رومیخاستن بفهمن یا ازم ایرادبگیرن خب من خونه پدرم پوشیدم خوردم گشتم البته نه درحدعالی ولی درحدنرمال نمی‌تونستم عین اینا برم زمین کشاورزی وقتی پدرم کلی زارع داشت بعد فقط سالها تلاش کردن تامنو ازچشم بندازن همش اذیت میکردن ای کاش جایی شوهرم میدادن جاری هام هم سطح یا بالاتر بودن تا باعث ارتقام بشن نه پس رفتم

نه بابا من آخری بودم بدترینهاروداشتم