ببخشیدا ولی چه شوهر بی عرضه ای داری دختر...
اخ اخ اخ
کپ من شدی ک
من تا الان ۵ تا گوسفند پول دادیم و جیگرشم ندیدیم چ برسه گوشت
سر زایمان ۹ ماه تمام گفتم گوسفند حق نداری بخری جیگرشو خوردم از بس گفتم
گفتم پولشو میدی بخودم
اونقدر کیف داد ک نگو
ادم باید ضربه بخوره تا چشمش باز شه
چیزایی که لازمه بگو بخره بیاره خونه مامانت بزغاله هم اونقدری گوشت نداره که عزیزم با چیزی که شما گفتی تاحالا همه چیش تموم شده اون خونو بعنوان سلامتی وصدقه میریزیم گوشتشم پخش میکنیم شماهم همینجوری در نظر بگیر الکی اعصابتو بهم نریز
چون خونه مامانت هستی نگو. بعدا میگن بنده خدا مامانت خورده. قبل از زایمان با شوهرت هماهنگ میکردی تا نصف گوشت رو بذاره تو یخچال خودتون. باقیشم به یه نعدادی میدادین تا نذر بشه. البته بستگی داره چند کیلو گوشت داشته.چون بزغاله کوچولوعه
وا بگو بیاره تو باید گوشت بخوری تقویت شی
اونا برا چی بخورن
میگن یکی غش کرد افتاد زمین یکی رسید بالا سرش دادا زد آب قند بیارید آوردن خودش خورد گفتن چرا تو خوردی گفت آخه من یه آدم بد حال ببینم حالم بد میشه حالا حکایت شماست دخترم شما زایمان کردی مادر و برادر شوهرت کم خون شدن باید گوشت بخورن اونا رو ول کن به شوهرت بگو ضعف دارم از بابام هم خجالت میکشم یه کم گوشت و جگر برام بخر خودش همه چی میاد دستش
درک می کنم عزیزم
منظورم اینه ارزش نداره اعصابت رو خورد کنی
به احتمال زیاد دیگه همش رو خوردن
هر چی خانواده ی پدرت خوردن ، شما هم بخور
نذر باشه برای سلامتی بچه ت
ولی بعد به شوخی به همسرت بگو
من زایمان کردم
گوشت رو بقیه خوردن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
16 ثانیه پیش
17 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز