خاهرتو بلاک کن اگه بازم حرفی زد،احتیاج نیست توضیحی بهش بدی ،اون از اول تحت محبت مادرت بوده اصلا نمیفهمه تو چی میگی، بعدم الان دنبال پرستار مفته که یاد تو کرده
باور کن وقتی بچه بودم همیشه حس میکردم مثل تو فیلما منو پیدا کردن . تموم بچگیم تو یه کمد چوبی تو زیرزمین قایم میشدم الآنم بوی چوب اون کمد بعد از بیست و پنج سال تو دماغمه بوی گردو غبار زیرزمین . قایم میشد ساعتها که دعوام نکنه جلو چشم نباشم . وقتیکه همه همسن و سالام مشغول بازی بودن و بچگی میکردن
متوجه شدم و درک میکنم چی میگی چون مادر منم غذاها و خوراکیهای خوبش رو برا پسرها نگه میزارره و با اینکه هیچ خیری براش ندارن پس میفهمم چی میگی ولی میگم شما نه به خاطر دل خودت و نه به خاطر حرفای خواهرت و نه به خاطر پدر و مادرت برو بهشون سر بزن بلکه میگم برای رضای خدا مثل مهمون برو نیم ساعت بشین و بیا خونتون و لازم نکرده که همسرت و فرزندت رو هم ببری اینجوری دیگه بهونه هم دستشون نمیدی
اسی احساس میکنم بیشتر از اینکه دنبال راه حل باشی دنبال همدردی هستی
حقیقتا هیچ دلیلی کار مادرتو توجیه نمیکنه معلومه ک کارش بی رحمانه بوده
ولی اگه دنبال راه حلی باید بت بگم با قطع ارتباط کردنت نه از اون انتقام میگیری نه اون متوجه اشتباهش میشه نه حتی تو دلت خنک میشه
یه سری کارا هیچ وقت از یاد آدم نمیرن مثل همین
ولی با خودته
خداوپیغمبریش میگه اگه هم بدی کردن تو احترام بزار بعدا خدا بات حساب میکنه
که خیلیم سخته گفتنش فقط به زبون آسونه
راه دیگشم قطع ارتباطو محل ندادنه که مطمئن باش آروم نمیشی اتفاقا هر چی بیشتر بگذره بیشتر میری تو فکرش
