چجوری میتونم خونمو به نام بابام بزنم

خب اینا همش تقصیر خودت و خانواده‌ات بوده.

مگه بچه بودین؟

همون موقع که بابات پول داده خونه خریدین ؛ باید میگفت نصفش به نام دخترم؛ یا اندازه همون پولی که دادین

یا اصلا چرا شوهرت باید میدونست خونه ای که مجردی خریدین به نام کی هست؟

یا اصلا پدرت اینهمه پول داده؛ همون موقع عقد که خونه خریدین ؛ بجای اینکه بده به شوهرت سهم شما رو از اون خونه میخرید که اون خونه کلا مال خودش بشه دیگه کسی حرفی نزنه. شما هم با پول خودت و شوهرت خونه میخریدین.

الان هم کاری نداره؛ بجای اون پولی که پدرت موقع عقد واسه خونه شما داده و سهم خودش از خونه ای که نشسته، نصف خونه رو به نامش بزن. 

برعکس باید به شوهرت هم بگی؛ چون باید بدونه حق پدرت بوده و سهم خودش و توقع بیجا نداشته باشه

ولی خب همه خونه رو به نام پدرت نزن؛ چون به هرحال تو هم توی اون خونه سهم داری و یه مقداریش مال خودت هست

بنظرم کار خوبی میکنی ک اجازه دادی پدرت اونجا بشینه. زحمتت رو کشیده و تو خرید خونه کمکت کرده اما بنامش نزن. به جاش با شوهرت خیلی حق به جانب حرف بزن. یادآوری کن ک خونه نصفش مال خودشه ،خونه ای ک خودتون توش نشستین با کمک بابات بوده. به بابام بگو تاهروقت دوس داشتی بشین و من ازت پولی نمیخوام ولی اگه محبتی داری ب خودم داشته باش نه پسر مردم

دیگه فایده  نداره

چون خونه به اسم اسی بوده 

و خانواده اش که به نسبت پر جمعیت هستن اون تو نشستن

و همین موضوع  شوهر اسی را عصبی کرده

فکر می کنه زنش داره از خانواده اش حمایت می کنه

خودش هم افتاده به خرج کردن برای خانواده ی خودش

هر دو افتادن رو دور اشتباه

پدر اسی بهتره برگرده سر شغل سابقش

مغازه را بفروشه

خونه بخره   با عزت و احترام تو خونه ی خودش بشینه

اسی هم بیشتر حواسش به زندگیش باشه 

و وقتی پول و قسط میده شرط کنه باید به نامش زده بشه

شوهرش میگه به پدرش که راحت میده 

مگه من بد می خورم؟؟

این است که یاد گرفته به اسی زور بگه 

من تو موقعیت شما بودم. گاهی پدرم کمکی تو زندگی ب ما میکرد. شوهرم قدر میدونست اما خیالش راحت شده بود یه روز گفتم بابا اگه محبتی هس ب خودم بکن، بعد از اون پولی ک بهم داد رفتم طلا خریدم. شما هم سعی کن بری طلا بخری از شوهرتم پول بگیر برا این کار 

اون ۱۴ سال گذشت بالاخره الان یه خونه داری . از این به بعد به شوهرت بگو فلان دستبند رو دیدم خوشم اومد ،فلان ماشین رو دیدم میخوام بخرم تا کم کم راه بیفته بهت پول بده تا کمتر خرج خانواده ش کنه.. البته اگه خانوادش محتاجند بزار کمک کنه برکت میاره براتون

حالا خواهر من شوهرش خیلی هم پولدار بودها

ولی باز از ما همه جوره می کند می چسبوند به شوهرش و خانواده ی شوهرش که اونا باز هم پولدارتر بشن

چقدر خانواده ی خودش را کوچک کرد.

یک بار سعی نکرد هوای پدر و مادر خودش را داشته باشه

یک بار پدر و مادرم را سفر نبرد

یک سوغاتی درست درمون براشون نیاورد

یکی هم مثل اسی 

کاش خواهر من یک کم مثل اسی بود

عزیزم ۴۰درصد خونه رو حساب کن همون اندازه بزن ب اسم پدرت ،ب ازای اون ۶۰درصد هم ک مال خودت بوده دوست نداشتی اجاره ازشون بگیری مشکلی نیست فقط ب پدرت بگو از این ب بعد ب جبران نشستن تو اون خونه گه گداری ک پول کمکتون میکرد رو بده ب خودت از این ب بعد دیگه هم ب شوهرت هیچی نگو از پس اندازت،از شوهرتم توقع کن برات طلا و اینا بخره 

بله عزیزم اجازه نمیدن 

من شوهرم می خواست یک زمین به نامم بزنه 

خانواده اش سند را پنهان کرده بودن

زمین مال شوهرم بود ولی سند دست پدرشوهرم بود

بهش ندادن 

با اینکه من خیلی پدرشوهرم را دوستش داشتم مرد خیلی خوبی بود‌

ولی برادرشوهرهام نمی‌گذاشتند 

من هم گفتم من و پدرم با هم کلی پول دادیم.

شوهرم خونه را به نامم زد‌

البته حقم بود معادلش پول و طلا داده بودم و سر کار هم که میرم برای زندگی خرج می کنم . تقریبا تمام خریدها با خودم است هر روز.

اونا نمیزارن

بهتره شما دیگه به شوهرت پول ندی

به پدرت هم بگی پول یا طلا را به خودت بده

اول از همه اینا هم ۹۰ میلیون پول پدر که باهاش ماشین خریدن بهش به نرخ روز داده بشه

خونه ای که به کمکش شوهر اسی خریده فروخته بشه و پول ایشون به نرخ روز داده بشه

خونه اسی فروخته بشه و ۴۰ درصد سهم ایشون و هر خرجی که کردن بهشون برگردونده بشه

چشم ایشون بعدش میره یه خونه دیگه رهن میکنه

خوب از اول نه تو خونه ی دخترش می نشست نه ولخرجی می کرد.

نود تومن داشته بی دلیل بده به دامادش 

نداشته بره خونه رهن کنه.

داشته برای دخترش ماشین بخره نداشته بره خونه رهن کنه.

همون نود تومن و پول ماشین را می دادن از اونجا بلند بشن

یک هزاری هم به دامادش نمی داد.

خوب حتما نمی تونن کاری کنن دیگه 

پول را دادن به داماد رفته به نام خودش خریده(  بی نهایت کار اشتباه)

کسی که خونه نداره رفته ماشین خریده ( بی نهایت اشتباه)

خونه را فروختن مغازه خریدن( بی نهایت اشتباه)

فکر کردن اگه تند تند به داماد پول بدن داماد هم یادش میره اینا تو خونه ی زنش نشستن (بی نهایت اشتباه)

حالا اینهمه اشتباه را خیلی سخته برگردن به عقب درست کنن

مگه دیگه  اشتباه نکنن