همسرم افسردگی شدید داره ۵۳ سالشه ۱۳ سالگی توی جنگ بوده و ۳ سال جنگیده ویک افسردگی خیلی شدیدی از اون موقع داره.داداسشام یه مدت بهش نزدیک شدن بعد بی محلیش کردن تقصیر داداشام بود چون وضع مالیش بدتر از بقیه است .فقط پدر مادرم باهاش خ خوب بودن .حالش خوب نبود پدرم اصرار کرد منو برسونه وبیاد داخل خونم اینو دید اینم به زور سلام کرد و ....از اون روز ازش به شدت دلخور هستم .چون دایم خلقش تنگه و توی خونه پرخاشگری میکنه .پیش روانشناسم نمیره ذوایل ازدواجم بهتر بود یه مدت ولش کردم به کارهام برسم انقدر توی اون یه مدت باهام دعوا مرافه کرد که ازش زده شدم .هرچی میخوام ارومش کنم هی بدتر میکنه
م اصلا کاری بهش ندارم خودم هر وقت دلم بگیره میرم خونه پدرم پروژه برمیدارم کار های خودمو انجام میدم ولی این فرد زیادی حرکت میزنه ناراحتم کرده دیگه کنارش هستم بهم خوش نمیگذره دوست دارم ول کنم برم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.