من خیلی بابت این موضوع ناراحتم میدونه که رانندگی بلدم همیشه که شوهرم ماشین داشت هر وقت بخواد جایی بره زنگ میزد بهم که میایی امروز بریم فلان جا منم کار زندگی دارم بخدا منم توی رودروایسی میموندم و روم نمیشد بگم نمیام میرفتم.الانم ماشین مون فروختیم بابام ماشین داره و میدونه ماشین بابام زیر پای من هست هر جا بخواد بره که ماشین گیرش نیاد پیام میده به من که میایی فلان جا امروز هم پیام داده میایی بریم خونه همسایه جلسه قرآن من باردارم وضعیت منو واقعا نمیدونه؟دیگه خسته شدم موندم جواب پیام شو چی بدم قراره شوهرم ماشین بگیره خیلی ذوق ماشین خریدن دارم ولی مادرش رو نمیدونم چکار کنم که همش از من توقع نداشته باشه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
دیگه اسمش همسایس خونه همسایه دوقدم راه ماشین نمیخاد یکی دوبار بهانه بیار بگو وقت ندارم نیستم مریضم خودش ول میکنه
من مه الوده تر از گردنه حیرانم ...بغض باران شده ی چشم تر گیلانم🌱 کاربری هفتم از سال ۹۷ با افرادی که فاقد شعورن وارد بحث نمیشم😌 عاشق اشپزی تو تاپیکای اشپزی تگم کنید