سیاست رفتاری با مادرشوهر سلیطه و وابسته

محبتش درچه حده ک اذیتت کرده گلم؟ 

خدا صبرت بده

ما اوایل هر روز کارش این بود که پسرش نباشه غذا بهش نمیچسبه و نباشه چای نمیخوره و نباشه ... یه وضعی بود که بیا و ببین کم کم تمام شد خدا را شکر 

انشاالله امبدوارم 

هرروز باید پسرش بهش سر بزنه سر نزنه زنگ میزنه به من شکایت میکنه،شوهرم میره سر میزنه به من نمیگه بگه هم من چیزی نمیگم منم سالهاس کاراشون برام مهم نیس ،یدفعه دستش سوخته بود زنگ زد به من گفت فلانی ازاون روز که اومده پماد سوختگی واسه من آورده دیگه نيومده سربزنه،حالا پماد سوختگی رو همون دیشبش منو شوهرم بیرون بودیم براش برده بودیم من نرفتم خونش فک کرده بود من نمیدونم،اینو از قصد گفت منو حرص بده چون من یه بار خونش بودم دستم سوخته بود شوهرم اومدفقط نگاه کرد هیچی نگفت،۱بارم من زنگ زدم شوهرم جواب نداد مادرشوهرم که زنگ زد جواب داد وای نمیدونی زنک چه ذوقی میکرد 

خدا صبرت بده خواهر جون موندم چی بگم☹

هیییی