وقتی نوجوون بودم پدرم خیلی زجرم میداد هر شب کتکم میزدو منو از خونش پرت میکرد بیرون ابرومو میبرد داد میزد میگفت تو هرزه ای مادرم بهم میگفت تو شبا دیر میای خونه پیش پسرایی ولی من سر کار بودم تا هشت شب
یادمه ی بار با خواهرم دعوام شده بود مادرم با کمربند منو میزد ک چرا ب خواهرم تو گفتم بابام اومد وسیله هامو پرت کرد بیرون گفت تو دختر من نیستی الان دست نگاه کن من شدن الان نوبت منه ک بزارمشون خونه سالمندان داغ دلم اروم نمیشه یادم نمیره چ روزایی و برام زهر مار کردن
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉
یعنی میشه منم این روز ببینم میشه ببینم تقاص تک تک بدی هاشونو و آشنایی که ریختمو پس بدن
من میدونستم پس میدن چون از ته دل اشک میریختم از ته دل گریه میکردم و دست ب دامن خدا میشدم ی روزایی بود من هشت ساعت تو مدرسه هیچی نداشتم بخورم با لباس فرمم میرفتم مصاحبه واسه کار بهم کار نمیدادن بفکر این بودم ک برم کلفتی خونه تمیز کنم ب راننده تاکسی ها میگفتم اقا من کیف پولمو جا گذاشتم منو میرسونی تا فلان جا ولی در صورتی ک پول نداشتم مسیر مدرسه تا خونرو بیام
فرزندی ک محتاج باشه چی مگ شما تو زندگی من بودی میدونی همین پدر مادر چ زجرایی منو دادن الان انتظار دا ...
نه عزیزم اونا از شما انتظار ندارن چون شما تک فرزند نیستی و زندگی خودت رو داری ولی دعا میکنم که پدر و مادرت سالم و پا برجا باشند و خودشون از عهده مخارج و کارهای خودشون بر بیان و هیچ نیازی به شما نداشته باشن ولی اگر چنین نیست یعنی نه پولی برا ادامه زندگی دارند و نه توانایی انجام کارهای شخصیشون رو دارند و نه خواهر یا برادری که ازشون مراقبت کنه و یا حتی هزینه گرفتن پرستار رو هم ندارن شما بهترین کار رو میکنی فقط بد عنوانش کردی
اگه مخالف نظرم هستی خواهشا با ادبیات درست ریپلای کن تا منم با احترام ریپلایت کنم ولی اگه بخواهی بی ادبانه صحبت کنی منم یکی میشم لنگه خودت اگه رو حماقتت پا فشاری کردی دیگه جوابت رو نمیدم چون جواب ابلهان خاموشیس🎄🎄🎄 هرجا زندگی برات سخت شد با خودت بگو ان مع العسر یسرا یعنی همراه هر سختی آسانی است این رو خدا برا آرامش دل ما گفت تازه دو بارم پشت هم گفته که ایمانمون قوی تر بشه 🍃🍃🍃من اصلا اسم کاربری رو نگاه نمیکنم پس اگه تو یه تاپیک باهات بحث و جدل کردم و تو تاپیک دیگه باهات هم رای ببودم و ازت حمایت کردم اصلا تعجب نکن چون من اینجا رو جدی نمیگیرم و در لحظه حال تو سایتم
چه روزایی رو گذروندی تو دختر چقدر بدم میاد میگن ببخش، چیو ببخشه بچگی و روزای از دست رفته و دردای جا ...
باورت میشه از ساعت نه شب تا الان گریه کردم هی یادم اومده هی گفتم اخ دختر واخ دختر شوهرم نشسته بود رو راه پله ها با اشکا من اشک ریخت ولی شدم ی ادمی ک باید یکاری کنه اروم شه یادم نمیره لنتی یادم نمیره ب شوهرم میگفتم محسن کاش میشد من فراموشی بگیرم
مگر همه اینایی که میزارن خونه سالمند ها میخواستن انتقام بگیرن بنظر من بزارشون خونه سالمندها اونا مگر حق پدر ومادری برای شما ادا کردن که شما بخوای حق فرزندی رو براشون ادا کنی اونا پیش خدا مسول هستن که در حقت ظلم کردن گلم بزارشون خونه سالمندان ولی ازشون اونجا خبر بگیر اصلا کار بدی نمی کنی
هر کاری میکنم نمیتونم ببخشمشون دست خودم نیس حتی شوهرم میگ بزار بیان تو خونه پایین ما پدرت بیاد تو مغ ...
اونا اذیتت کردن.ولی سطح فکرشون همونقدر بوده نمیدونستم اصلا دارن اشتباه میکنند فکر میکنند مواظب دخترشون بودن که تربیتش کنند.ولی تو مثل اونا نیستی.اینحور نیست نفهمی چی درسته و چی بهتره و ...همین تاپیک زدنت مشخصه میدونی کار درست چیه ولی میخوای یه جوری تلافی کنی.اما آخه مگه از بچه ای که میخوره بعلت کنه ولی کله ش رو میکوبونه پای چشمت داغون میشی،امتقام میگری؟
پیشنهاد شوهرت خوب بوده.تپ زندگیت نیستم شاید پیشنهادهای خوب دیگه هم داشته باشی.ولی سراغ کاری که آدمی با سطح تو میدونه غلطه,نرو.