2777
2789
عنوان

خاطرات بد من از بچه

656 بازدید | 60 پست

بارداری وحشتناک ک بماند با تمام سختیاش


روزی ک دخترم دنیا اومد تو بیمارستان از گشنگی و تشنگی گریه میکردم ی نفر نبود دستم ی لیوان اب بده ،سبد وسایلم بیرون اتاق زایمان بود و خیر سرم رفته بودم بیمارستان خصوصی ک اون ساعت هیچ کسی نبود ی لیوون اب دستم بده 

گذشت اون روز اومدم خونه روز سوم فهمیدیم خانم زردی داره ،رفت دستگاه مجبور شدم بهش شیر خشک بدم ،یبوست شد شیرش رو عوض کردیم بدتر شد نتونست شیر خشک بخوره شیر خودمم خیلی کم بود تا ی ماه درگیر این زردی بودیم چون پایین نمی اومد 

از این دوئل خواستیم رد شیم کولیک شروع شد 

چنان جیغ های بنفش میزد ک ستون ساختمون میلرزید و من مجبور بودم تحمل کنم ن دارو ن درمان هیچی تاثیر نداشت 

دیوونه شده بودم از بیخوابی و این جحم از بیقراری 


اینم یکم کمرنگ شد یعنی عادت کردم بهش ،رفلاکس شروع شد بچه اصلا لب ب شیر نمیزد بگم ۱۰ روز تمام ۱۰ مک شیر نخورد اغراق نکردم 

رسیدیم ب ۶ماهگی ،کم کم کمکی میدادم اونم هر چیزی رو نمیخورد 

بگو فوبیای حاملگی منو تقویت کن🤣🤣

من نژاد پرست نیستم . من وطن پرستم      ایرانی های عزیز از خودتون شروع کنید  لطفا به افغانی نان   مواد غذایی    میوه و لباس نفروشید . از سوار کردنشون به  تاکسی و ماشینتون خودداری کنید. بهشون خونه اجاره ندید تا شاید  شرشون کنده بشه 

پسر منم ۱۲ سالش شده از روزی که متوجه شدم باردارم تا همین الان پدر منو رسما دراورده و کاری کرد پشت دستمو داغ کنم دیگه بچه نیاوردم

چه استراحت خوبیست در جوار خودم😊خودم،برای خودم،با خودم،کنار خودم🙃این تاپیک یکی از نی نی سایتیا بود خوشم اومد کُپیش کردم با اجازه استارترش😁گفت ای موسی ز من می‌جو پناه/با دهانی که نکردی تو گناه/گفت موسی من ندارم آن دهان/گفت ما را از دهان غیر خوان. ماشاءالله لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ. ممنونم که این ذکرو برای حاجت روا شدنم خوندی🙏💚

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

۹ماهش شده بود هنوز چهاردست و پانمیرفت 

از نگرانی مونده بودم پس چیکار کنم بالاخره اونم رفت اما هنوز ی دندون هم درنیاورده بود تا اینکه ۱۳ماهگی اولین دندون رو دراورد 

و بعدش یکم سرپاشد راه بره 

برا همسناش وقتی میگفتم توپ ،میرفتن میاوردن یا اعضای بدن رو نشون میدادن ولی وقتی ب دخترم میگفتم فقط منو نگاه میکردو همیشه خدا اب دهنش از روزتولد روون بود و من ب معنی واقعی پاره میشدم از بس لباس عوض میکردم

پس منی که طفل معصوم مم بخاطر مدفوع نکردن ۵روزگی عمل انسداد روده انجام داد چی 

من وهمسرم بچه تو شیشه تو آمبولانس سیل بارون از رشت رفتیم تهران عمل شد میفهمی

به علاوه تمام این مشکلات که  تو گفتی 

پس من چی بگم😑

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز