منظورم زندگی تو یه ساختمون و واحدای جدا با مادرشوهری که دخالتگره و خواهر شوهر خیلی کوچیکی که وابستگی شدیدی به شوهرتون داره طوری که کلا وقتی نزدیک باشید خونه ی شماست
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
استاتر شما بچه نداری یدونه خودتی در رو باز نکن رفت وآمدم نکن به زور که باهات رفت پآمد نمیکنن
نمیشه باز شوهرمو پر میکنن که چرا خورد و خوراک رو یکی نمیکنید نمیدونم چرا زنت هرروز بهمون سر نمیزنه اونجا هرچی از من میبینن به فامیل میگن خواهر شوهرم کلا خونه منه و هزارتا مشکل دیگه
فرقی نداره. کلا زندگی با مادرزن یا مادرشوهر تو یه ساختمون اشتباهه محضِ. حالا بازم مادرزن یه درجه پایین تره و بیشترشون هوای دامادو بیشتر از دختر خودشون دارن ولی مادرشوهر.. خدا کمکت کنه. بنده های خدا قصد و نیت بدی هم ندارنا از سر دلسوزی یه حرفی میزنن آتیش بپا میکنن