بعد تایپک های قبلیمم گفتم من نمیخام با این عموم تنا باشم باهاش راحت نیستم حس بدی بهم دس میده بعد وسایلشو خریدم آماده کردم ولی این میگف نیار خونه مامانت میام از خونتون میگیرم وسایل ها رو ظهر یبار زنگ زد من از ترس جواب ندادم که میگه میخام بیام وسایل ها رو ببرم بعد از روبیکا پیام داد بابات کجاست اونم سین نکردم بعدشم من از کجا بدونم بابام کجاست مگه من خونه ای بابامم الان شماره کار فرستاده با اسمش یعنی میگه پولمو بزن منم فردا پولشو میزنم بعدم نه پیام میدم نه زنگ میزنم زنگم زد جواب نمیدم اینطوری از شرش هن راحت میشم
چرا ازش میترسی
ادم درستی نیس ینی؟
باور کن متوجه نشدم چی میگی
ببر بزار جای دیگه بگو گذاشتم اونجا چون خونه نبودیم ما
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
59 ثانیه پیش
59 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز