من حالم چن روزه بده درگیر ویروس جدیدم امشبم حالم بد بود خونه بابام بودم اومدم خونه شوهرم گفت برات شلغم میپزم گداشت شلغمو گفت یک ساعت دیگه صدام کن بیام نگاهش کنم برات آبمیوه هم بگیرم
منم رو مبل خوابیده بودم
چن بار صداش زدم نیومد بلند شدم برم صداش کنم
پشت در رسیدم اون داشت از تخت بلند میشد
آروم وایسادم هيچی نگفتم اومد بیرون پریدم جلوش پخ کردم قشنگ ده بیست سانت پرید بالا خورد ب در ب ایینه فکرش نمیکردم چنين بترسه خیلی باحال شده بود
من اینقدر خندیدم نفسم رفت هيچی دیگه آقا قهر کرده میگه ن آبمیوه میدم ن ظرفا میشورم
کسی ک اینکارا میکنه مریض نیست😅😅😅🤣🤣
پ ن تاپیک جنبه فان داره