ساعت 4 و نیم بعد از ظهر میام لامپو روشن می کنم میگه چرا روشن می کنی من خوابم😐
بعد حالا 4 نفریم تو اتاق 3 نفرمونم بیدار بودیما :/ بهش گفتم من بعد ظهرا مشکلی ندارم با نور بخوابم و اینا
اون موقعی ام داشتیم عربی می خوندیم با دوستم بیرونمون کرد از اتاق چون خانوووم داشت کتاب می خوند مزاحمش می شدیم😐
الان ساعت 12 شبه اومدم بهش میگم میشه لامپو خاموش کنی؟ میگه نه
میگم ساعت 12 شبه ها
میگه مگه تو نگفتی مشکلی نداری با نور بخوابی؟
میگم الان خیلی فرق داره با اون موقع که همه بیدارن روزه
عصبانی شده درو کوبیده به هم رفته
عتیقه خانوم
وای خدایا رو اعصابمه
یک شخصیت نارسیستیک به تمام عیار
باز بیاید بگید خوابگاه خوبه :/