من این تجربه تلخو داشتم خیلی بده حس مرگ داره ادم
شاید بپرسین چرا بعد یکسال الان یادت افتاده؟؟
من به همسرم اعتماد کامل داشتم ولی ورق برگشت و خدا جوری دستشو رو کرد که فکرشم نمیکرد
حالا منم میشینم و پازل میچینم تو ذهنم که از کی رفتاراش مشکوک بوده و چقدر منو احمق فرض کرده
یبارم اومد گفت برو چن روزی خونه مادرت بمون حال وهوات عوض بشه
منم چون شک داشتم نشونه گذاشتم قبل رفتن
مثلا همسرم همیشه عادت داره پرده هارو قبل رابطه کامل میکشه .
منم رفتم تمام پرده هارو زدم کنار وگفتم میخوام نور بیفته به گلا خراب نشن
وقتی برگشتم دیدم تمام پرده هارو کاملا کشیده 😔
و یه سری قلیون پیدا کردم تو آشغالا که رژی بود
شدم یه مرده متحرک
یه آدم عصبی و داغون
از هیچی لذت نمی‌برم
قبلا با کوچیک ترین چیزا شاد میشدم با خنده ی بچم حتی
الان اگه دنیارو به پام بریزه من بازم داغونم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
38 ثانیه پیش
38 ثانیه پیش
38 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز