داشتیم ولی روم نمیشد🙄
میرفتیم هتل یا خونه میگرفتیم که راحت باشیم
آره قبل از عقدم مادرشوهر به هر بهانه ای میگفت برین تو اتاق بعد میومد در می‌بست..هی من باز میکردم دوباره...
آره داشتیم اما چون تعداد زیاد بود همش رفت آمد بود
یکبارم پسر خواهرم یهو اومد داخل
کلا همیشه خدا مهمون بود
شبا اون می‌رفت اتاق دیگه نصف شب میرفتم پیشش دم صبح برمیگشتم میدونستم مامان بابام میدونن که میرفتم 😂
خونه بابا که من و داداشم اتاقمون شریکی بود
دوران عقد خونه ی ما که بابام میکشتمون🤣🤣🤣ولی خونه مادرش اتاق جدا داشت
زیر سی ام ـ... بله اتاق داشتم... گاهی اوقات می موند خونه امون
خونه ما اتاق داشتیم
خونه مادرشوهرم یه واحد مجزا داشتن که اونجا بودیم
اتاق نداشتم اما یه طبقه خالی داشتیم دوران عقد من و همسرم و بعد از ما برادرم و همسرش ازش استفاده میکردیم
البته تو اتاقم میرفتیم راحت نبودم چون همش میترسیدم بی هوا درو باز کنن بیان تو
اتاقم با دوخواهر دیگه مشترک بود
کلا چهارروز فقط عقد بودم 😄😄 یعنی چهارروز قبل عروسی عقد کردیم چون پدرم از همین میترسید که بیاد بمونه و بخواد من و ببره 🥴
اتاق جدا داشتم و دارم😐🌹
نه نداشتیم حتی خونه پدرشوهرمم اتاق جدا نداشتیم
اره
انقدرم تو اون اتاق ابرو ریزی کردیممممم
آره داشتیم
خواهرم و شوهرش تو یه اتاق
منو شوهرم تو یه اتاق
مامان بابام خیلی پایه بودن و اصلا گیر نمی دادن
خدا خیرشون بده
فکر می کردم همه خانواده ها اینجوری ان
بعد دیدم هر کسی اینجوری تحمل نمی کنه
.
اصلا نداشتی ولی از فرستها استفاده میکردیم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
24 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز