2777
2789

لطفا کمکم کنید ته خط

چندساله ازدواج کردم یه پسر چندساله دارم شوهرم خیلی خیلی به مادرش وابسته در اصل بچه ننه اس همه حرفامون رو بهش میگه همش از اون اجازه میگیره حتی اموالمونم به اسمش زده البته مادرش خیلی سیاست داره یجوریه که کنار شیطان هم بشینه اونو وابسته خودش میکنه یجوری با شوهرم رفتار میکنه اصلا باور نمیکنی این مادره میگی فرشته اس 

از اونور پدرشوهرم خونه زندگیش رو ول کرده ۵ ساله اومده خونه پا برا نرفتنشم هزار جور بهونه میاره بارها گفتم که بره شوهرم میگه نمیشه بابامه چطور بگم برو 

من اگه چیزی ازش بخوام بارها باید بگم ولی شوهرم بدون اینکه مادرش چیزی بگه هرکاری براش انجام میده 

اون کلا من رو نمیبینه ولش کنی بره همه عمرش رو با مادرش بگذرونه بچه امم بده به اون 

الان امروز میخواس بره خونه مادرش شهرستان کار داشت گفتم پسرم رو نبر من نمیام خودت برو زود برگرد کارت رو بکن گفت نه پسرم رو هم میبرم دوری بزنه بی منت مادرش که اینجا بود رو با خودش برد پسرمم برد رفتن شهرستان منم تو خونه مستقل تک تنها موندم کسیم ندارم 

ادامه اش پایین

نشستم سیر برای این بی کسی بدون خانواده گی اینم از زندگی متاهلیم گریه کردم وصیت نوشتم گفتم خودم رو بکشم دوباره فکر کردم گفتم منم مادرم همین مشکل رو داشت خودش رو کشت اینه من بدبخت شدم منم بمیرم بچه ام بدبخت میشه  که هنوز مدرسه نرفته


ولی حالا خیلی زورم داره میگم فردا جمع جور کنم قهر کنم برم شهرستان خونه مادربزرگم یه مدت برنگردم 


بازم میگم برم بدتر میشه بمونم با سیاستی چیزی راهی درستش کنم زورم داره زندگیم رو ول کنم مادرش بدو بدو میاد سر خونه من میشینه 


ولی خوب کاملا الان من رو ول کرده پسرمم برده هزار تومنم جا نزاشته حتی خرید خونه رو هم نکرد جواب پیامم نمیده چیکار کنم واقعا

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

نگم برات خاهر که منم همین بودم بخدا ،مادرشوهر وجاریم بیچارم کرده بودن شوهرمم پشت اونا بود،توجمع نیش وکنایه وکوچیکم میکردن ،بهم میخندیدن محل نمیدادن ،میومدن خونم عین نوکر میوردم میزاشتم جلوشون اصلا بلند نمیشدن کمک کنن وای چقد بد بودچندبار قهر رفتم دعوا هم‌کاری کردم نشدکه نشد اخر باهاشون برخلاف میلم گرم گرفتم الکی ازشون تعریف وتمجید کردم وگفتم خداسپردم به تو خودت جواب دل شکستمو بده ،بخدا شوهرم از این رو به اون رو شد همه بدرفتاریاسونا دید وقطع رابطه کرد همه توفامیل میگن جادوش کردی، فقط مهربانی کن وبسپار به خدا بگو خدابرای رضای تو لطف ومهربانی دارم جوابشونابده

نگم برات خاهر که منم همین بودم بخدا ،مادرشوهر وجاریم بیچارم کرده بودن شوهرمم پشت اونا بود،توجمع نیش ...

من مهربونی میکنم شوهرم دیگه میگه توام مثل من بچسب به مادرم ولش نکن همش بمون خونه اونا

نشستم سیر برای این بی کسی بدون خانواده گی اینم از زندگی متاهلیم گریه کردم وصیت نوشتم گفتم خودم رو بک ...

تو هم میرفتی 

خیلی بد مادرش رو نگو کاریشون نداشته باش اگر امکان طلاق نداری 

دیگه وقتی زورت نمیرسه که نمیشه خودت رو بکشی انعطاف داشته باش 

از انجا که دیگران نمی توانند از همان دیدگاه شما به مسائل نگاه کنند،نمی فهمند انچه سرسری می گویند تا چه حدی می تواند شما را بیازارد💞
من مهربونی میکنم شوهرم دیگه میگه توام مثل من بچسب به مادرم ولش نکن همش بمون خونه اونا

درک میکنم عزیزم، شوهرمن میگف دهنتو اب بکش بعد اسم مادرمو بیار بزور لباس تنم میکرد میبرد خونشون،ومیشستن بدی منو میگفتن،هرچی براشون میگرفت پولشو نمیدادن یااین نمیگرفت،بعد من یچیز میخاستم میگف ندارم،خیلی عذاب کشیدم تا راحت شدم ازشون،انشاله به حق این شبهای رجب توام ارامش مهمان دل نازنیت باشه

تو هم میرفتی خیلی بد مادرش رو نگو کاریشون نداشته باش اگر امکان طلاق نداری دیگه وقتی زورت نمیرسه که ن ...

بخاطر این نرفتم این اقا چندساله کار اینه که هروقت یکی از خانواده اش رو میبینه من یه کلمه حرف بزنم خارم میکنه کوچیکم میکنه منو جلو همه سگ میکنه نمیتونم دیگه برم باز برم چلو همه بهم فحش میده میگه من اونجا کلا سگ بشم حرفی نزنم بمیرم اونجا رو برام زهر مار میکنه

بخاطر این نرفتم این اقا چندساله کار اینه که هروقت یکی از خانواده اش رو میبینه من یه کلمه حرف بزنم خا ...

عزیزم 😔

دلش نمیخواد  باهاشون بری ادیتت میکنن که نری

عزیزم بیخیال شو وقتی امکان طلاق نداری حرص نخور محلشون نده 

بچه ات هم بزرگتر که بشه یه تار موی تور رو به تما خانواده پدریش نمیده

حالت رو میفهمم من ۱۷ ساله متاهلم و ده ساله خانواده همسرم رو دیگه راه نمیدم تو خونه

همچنان شوهرم هر کاری از دستش بر بیاد برای مادرش میکنه همین الان که دارم چت میکنم بردش تهران دکتر شیراز هستیم میگه  فقط دکترای تهران

صبح با پرواز بردش با پرواز ۸/۵هم برگشتن

از انجا که دیگران نمی توانند از همان دیدگاه شما به مسائل نگاه کنند،نمی فهمند انچه سرسری می گویند تا چه حدی می تواند شما را بیازارد💞

وقتی دیدم فایده نداره 

برای خودم زندگی کردم ادامه تحصیل دادم رانندگی یاد گرفتم جبورش کردم برام ماشین بخره 

تعطیلات ولش میکنم میرم شهر خودم با خانواده و فامیلم خوش میگذرونم

خرج میکنم و میگردم الان پسرم ۱۵ سالشه نگاهشون هم نمیکنه

از انجا که دیگران نمی توانند از همان دیدگاه شما به مسائل نگاه کنند،نمی فهمند انچه سرسری می گویند تا چه حدی می تواند شما را بیازارد💞
بنظرت من الان دقیقا چیکار کنم تو رو خدا بهم یاد بده بگو

فقط با مادرشوهرت دوست بشو،همین الکی از غذاش لباسش کاراش تعریف کن یمدت،باهاش خوب بشو نصف مشکلاتت حله،حالا از شما مادرشوهره منو بکو مادرشوهر باز بچشه حق داره ،جاریمو کجای دلم میزاشتم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز