اول شروع میکنم هر گرفتاری رو که میشناسم دستش رو میگیرم
چون میدونم گرفتاری یعنی چی میدونم وقتی به تهش میرسی و به همه جا چنگ میندازی تا بلکه دری باز بشه یعنی چی
بعد میرم تو شهر خودمون یه خیریه ای موسسه ای یه چیز مفید افتتاح میکنم یه چیزی که اونجا کم باشه و مردم بهش نیاز داشته باشن
چون به نظرم اگر هر کسی که موفق میشد میرفت و تو شهر خودش چنین حرکتی میزد اونوقت خیلی ها مجبور نبودن برای کوچکترین مسئله ای بلند شن بیان شهر های بزرگ مثل تهران
دلم میخواد یکی باشم که دعای خیر پشت سرم باشه این آرزومه من خیلی قدرت دعای مردم رو باور دارم خیلییی زیاد
امیدوارم که یروز بشه یروز بتونم اونی بشم که میخوام