این تجربه آخرم شد تاپیک قبلی گفتم
حس گوسفند بهم دست میده که تو دامداری باید یکی اش رو انتخاب کنن
دیگه بمیرمم خواستگار راه نمیدیم
از من بشما نصیحت شمام اینکار رو نکنید
حق داری خب
منم عین تو بدم میاد
من تاحالا سه تا مورد بوده نخواستم بیان چون همون معرف بهشون کسای دیگم معرفی میکنه و خیلی خیته
سنتی ازدواج کردم من
الان خانما و دخترخانما تحصیل کرده و عموما شاغل هستن به حقوق انسانیشون احاطه دارن خوششون نمیاد دوسه ادم دسته بیان بپسندن یا نپسندن اما جامعه سنتی تغییر موضع نمیده و مقاومت میکنه اینه که همه گیج شدن نمیدونن چطوری پیش برن
سنتی ای که درست انجام بشه اوکیه
مثلا معرف معتمد شما رو به هم معرفی کنه
شما و پسر همو دوتایی بیرون ببینین
کافه ای جایی
اگه به دل هم نشستین ادامه بدین اون رابطه رو و بشناسین همو
اینا که صد تا خونه میرن خب جالب نیس جلسات اون شکلی
بله معرف که یدونه معرفی نمیکنه نه جانم این درست انجام نمیشه معرف شماره پنج شیش تا حداقل میده به مادر پسره مادره هم دونه دونه زنگ میزنه باهم شون هم میرن کافه ببینن کدوم بهتره
خیلی دخترها اصلا متوجه نمیشن چون ساده ان
من از جفتش متنفرم هم سنتی
هم مدرن اونم مزخرفه هر کسی پیدا میشه پیشنهاد میده آخرم یه روانیه ک اعصاب واست نمیذاره
همشون مشکل دارن شانس ما🤕
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز