2777
2789

کم کم عاشقش شدم ولی دیگ زنگ نزدن من واقعا حالم بده عصبی ام پر خشمم 

دیشب به شمارش تک زدم پیام داد گفتم اشتباه شد 

واقعا حالم بده 

کاش حداقل اگ جوابش نه بود انقد تو جلسات بهم توجه نمی‌کرد هوامو نداشت 

که من هوایی نشم 


قسمتت نبوده

بهش دیگه فکر نکن


۱۰ها مورد،اینجوری خواستگاری سرکاری تو زندگی اقلب ما بوده

از خداوند به اندازه‌ی دارایی‌اش بخواهید،خداوندی که صاحبِ آسمان‌ها و زمین است. هیچ چیز خارج از اراده‌‌اش نیست،از او بهترین ها رو طلب کنید

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

گفتی اشتباه شده چی گفت؟

با من از سم حرف نزنید! ۱۲ سالم بود بابام برام گوشی خرید. بعد چند روز یه مزاحم زنگ زد گفت میشه آشنا شیم؟🌝 هول شدم گفتم شب زنگ بزن😐تا شب از استرس حالت تهوع داشتم😂😂😂😂وقتی زنگ زد سریع گوشیو برداشتم گفتم خجالت بکش مردک. مزاحم نشو! دیگه حق نداری به من زنگ بزنی🥲🤧🤧🤧🤧

فدای سرت

شاید به صلاحت بوده

انشالله یکی بهتر از اون میاد تا به غلامی قبولش کنی😅

سعید😁عاشق طبیعت،عاشق ماهیگیری،عاشق ادبیات،عاشق خندیدن و شوخی کردن،عاشق سرعت چه با موتور چه با ماشین، عاشق فیلم دیدن،عاشق مسافرت و.................وقتی کسی شوخی میکنه جنبه داشته باشید!!!

نخند سرت میاد چهار جلسه باهم صحبت داشتیم اوایل ازش خوشم نیومد جلسه سوم و چهارم بود دیدم عاشقش شدم

یعنی ۴ جلسه آمده بعد پشیمان شده چرا اینقدر کش داده پس  

پاسخگوسوالاتتون درزمینه روانپزشکی و روانشناسی تو تاپیکتون صدا بزنید
هیچی گفتم ظاهرا اشتباهی شده معذرت میخوام جواب داد خواهش میکنم

پس دیگه ولش کن شمارشو پاک کن دو روز دیگه یادت میره

با من از سم حرف نزنید! ۱۲ سالم بود بابام برام گوشی خرید. بعد چند روز یه مزاحم زنگ زد گفت میشه آشنا شیم؟🌝 هول شدم گفتم شب زنگ بزن😐تا شب از استرس حالت تهوع داشتم😂😂😂😂وقتی زنگ زد سریع گوشیو برداشتم گفتم خجالت بکش مردک. مزاحم نشو! دیگه حق نداری به من زنگ بزنی🥲🤧🤧🤧🤧

یه خواستگار داشتم داداش دوستم بود اینقدر اصرار که  خوشم میاد ازتون و اینا باهم رفتیم حرف زدیم و بعدش دیگه نه پیامی داد نه زنگی منم حرصم گرف گفتم بهتره رو راست جوابتونو بدین اونم خیلی محترمان گفت با خونوادم صحبت کردم و به درد هم نمی خوریم  نگو نمیدونیته چجوری بگه خیلی خورد تو ذهنم یادمه چون من خواستگار زیاد داشتم ولی همه رو خودم رد میکردم این بار اون ردم کرد منم گفتم خوشبخت باشین و خدافظ جالبه که خواهرشو دادن به فامیلا شوهر الانم که توی عقد اون با زنش و منم با شوهرم مختلط میرقصیدیم 😂😂

از این خونواده شوهر که خیری ندیدم از اونا مطمئن شدم که نمیدیدم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792