من چندماهی باهاش دوست بودم خودش پیشنهاد ازدواج داد و قرار خواستگاری گذاشتن چند روز قبل مراسم باهم بیرون بودیم یهو بحثمون شد
یه بحث پیش پا افتاده بود حق نداشت اینطوری عکس العمل نشون بده و دستش برد بالا کوبوند توی پام و کبود شد کلی فحاشی ناموسی کرد حتی ماشین من زیر پاش بود فریاد میزد میخوام ماشینت بکوبم توی دیوار و باهاش ویراژ میرفت من بشدت وحشت کردم
اومدم خونه کلی گریه کردم بلاکش کردم و خواستگاری رو کنسل کردم
حالا اون فاز عاشق شدن برداشته بعد مدتها هنوز پیام تهدید میده میگه من دائما چکت می کنم ازدواج کنی خونریزی به پا می کنم شوهرت تهدید می کنم هرجا باشه پیداش می کنم فقط باید با خودم ازدواج کنی
منم گفتم مگر داداشام مردن که تو انقدر زبون درازی کنی دفعه پیشم مقصر من بودم ادبت نکردم اخه خیلی بی ادبه بهم تهمت ناموسی زد منم کلا دیگه ادم حسابش نکردم خیلی اعصابش داغونه
الان میگه خونه توی بالاشهر بنامت می کنم فلان برگرد من محلش نمیدم و اصلا با کسی دیگه توی رابطه ام حوصله اینو ندارم
بنظرتون بخوام ازدواج کنم ممکنه کاری بکنه؟ چکارش کنم بترسه دیگه این تهدید نفرسته