عزیزم پدرشوهرت وظیفه نداره خونه بده بهتون همینم که داده دستش درد نکنه شوهرت باید خونه خوب یا بقول شما در شان عروس داماد تهیه کنه،در مورد جاری هم بنظرم برو و سر بزن بهش و کادو بهش بده در مورد قهر با پدرشوهر مادرشوهر هم خودت میدونی ولی از کاه کوه نساز
عزیزم مگه شما نامزد نیستی؟شوهرت چی میگه؟بهت گفته بیا بریم دیدن بچه ی داداشم؟اگه نگفته توام نرو بعدا هم گفتن بگو من که سر خونه زندگیم نیستم یکی باید منو بیاره منم بیام
تو جمع هم به شوهرت بگو زبون که داری خودت جواب خانواده ی باشعورت رو بده منو چرا قاطی میکنید
اگه خونه به نام شما زدن برید بشینید وام بازسازی بگیرید درست کنید این موقعیت دیگه گیر نمیاد
اگه هم به نام نزدن بگو به نام بزنید میخوایم هزینه کنیم وام بگیریم درست کنیم
ببین عزیزم من نه شرایط زندگی تو رو‌میدونم نه میگم ک این کار رو کن فقط چون میگی تو چکار میکردی میگم
من اگر بودم تا یکی دو روز با همسرم حتی حرفم نمیزدم و ناراحتیمو بشدت نشون میدادم و تا اوضاع رو درست نمیکرد(منظورم خونه اس) همین روال ادامه داشت یعنی باید درستش میکرد غروری ک ازم خورد شده رو چون بحث الان فقط خونه نیست بحث بی احترامیه ک بهم شده اس باید جلوی من به برادرش زنگ میزد و میگفت دیگه حقی نداری تو زندگی ما دخالت کنی خونه باباشم حالا حالا نمیرفتم تا تشنه یکم محبت و احترام از سمت من میشدن
عروسیتون کِی هس؟؟
به بابات همین الان بگو چه اتفاقی افتاده
با شوهرت حرف میزنه ، شوهرت میفروشه یه خونه میخره سه دونگشم میزنه به اسم تو
خودتو بکش کنار بزار پدرت حل کنه
بعدش قشنگ شیرینی بگیر ببر دونه دونه تعارف برادر شوهر و پدر شوهرت کن بگو واااای این شیرینی خوردن داره شوهرم به قولش عمل کرد نصف خونه به نام منه چقدر بهم اعتماد داره اخه میدونه چقدر عاشقشم
این میشه بهترین انتقامت
من گفتم بری ها ولی ادامه ی صحبتات تو تاپیکت رو خوندم الان نظرم برگشت انگاری میدونی بهتره از خانوادت مشورت بگیری که بری یا نه چون اونا به شرایط موجو واقف ترن ولی حتما فعلا یه زنگ رو بزن و بهش تبریک رو بگو و به پدرت بگو زنگ بزنه به پدرش که تکلیف روشن کنن این که نشد سه سال شما رو علاف کنن و تکلیف خونه قدیمی رو مشخصص کنن شما هم زودتر برین سرخونه زندگی عقد طولانی مزخرف
همین بیخیالیا بی فکریا باعث شده دعوا بشه ی زمانی بهش گفتم اگه میخای بفروشی زود بفروش نذار طول بکشه دعوا میشه هی ول کرد ول کرد دعوا شد زودتر اگه فروخته بود به اینجاها نمیرسید که جلو جاری سکه یه پول بشم بابت خونه لعنتی
تو فکرشو بکن بابت خونه ای که به عهده پسره بیان با تو دعوا کنن داد بزنن زور داره سخته
حرف ناحقه
همبن دیگه شوهرم میخواد بفروشه خونه خوب بخره اینا سرمن داد میزنن نمیذارن
سه ساله علاف اینام اخه دخالتم ی بار دوبار نه سه سال
باخودشون نمیگن پس فردا مامانم اینا بگن چرا پس خونه مهیا نکردی چی میخوان جواب بدن
پس چرا مردم جدا میشن
