کاش قبلا با خواستگارم آشنا میشدم
کاش ازدواج قبلیش من باهاش آشنا شده بودم
بعضی چیزامون حیلی با هم خوب بود ولی زندگی قبلیش اثرات خودش رو به همراه داره
کاش اصلا وقتی فهمیدم طلاق گرفته ردش می کردم
تصمیم دارم دیگه اصلا با هیچ مرد مطلقه ای وارد ارتباط نشم
خیلی سخته منی که ازدواجی نداشتم بخوام برم تو ارتباط با کسی که یه زندگی رو گذرونده
هر چند کوتاه بوده باشه ولی بازم یه زندگی بوده و آسیب هایی رو به طرف زده
الان این طرف من مثل چی از مهریه وحشت داره و به من میگه مهریه ۱۴ تا
آخه ۱۴ تا مهریه است مگه
یکی دیگه داغونت کرده هرچی داشتی ازت گرفته بعد من این ترست از مهریه و آسیبی که دیدی رو تحمل کنم
ردش کردم
هم ترومای زندگی قبلیش رو داره
هم از مهریه می ترسه
هم اینکه مالی و مادیاتش رو خیلی سر مهریه دادن زندگی قبلیش از دست داده نمی تونم از شرایط خوب خودم برم با سختی زندگی کنم
با مشاور هم حرف زدم همین رو گفت
دیگه به هیچ وجه مرد مطلقه یا حتی زنش فوت کرده باشه رو قبول نمی کنم چون یه وقت دلبستگی این وسط ایجاد میشه
مثل این خاستگارم
آدم اذیت میشه
من که واقعا این تصمیم برام خیلی خیلی سخت بود
می خواست تلفنی باهام حرف بزنه هم قبول نکردم تو چت گفتم چون تلفنی ممکن بود یه وقت تحت تاثیر قرار بگیرم و اذیت بشم