بهانه است
من با یکی بودم اینجوری
شهر دیگه بود _ ماهی دو بار میومد هم و میدیدیم
بقیه وقتا به زور یه زنگ میزد یا پیام میداد
همش بهانه میآورد مامانم مریضه بیمارستانه. خودم ماموریتم و هزار حرف دیگه
یه سال پ نیم خودم و علاف مردم
واقعن پشیمونم خدا لعنتش کنه
تهش بلاکش کردم و تموم کردم
بعدش تا یه سال زنگ میزد و پیگیر بود ولی دیگه. جوابش و ندادم
آلان فقط میگم چقدر احمق بودم