خانومه باردار بوده بعد رفتن کافه رستوران غذا سفارش دادن. چند دقیقه قبل اینکه غذاشون برسه شوهر خانومه میره به یکی از میزا میگه خانومم بارداره و یه تیکه پیتزای اونارو میگیره برای زنش😑
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
چه اشکال داره.تا الان ویار بارداری گرفتی؟یا کلا مراحل بارداری گذروندی گلم؟؟؟؟
عزیزم شوهر الدنگش سفارش میداد حتما خودش باید به گدایی بزنه
آریایی🦁 تو محلتون چاقو ميوه خوري كالاي قاچاق حساب ميشه بعد بيو ميزني "جواب بي وفايي كلاش بي جوازه"! خیلی وقتا زندگی بهت لیمو میده🍋😃 میتونی آب و شکرش رو اوکی کنی و شربت لیمو بخوری و میتونی هم همون لیمو رو با پوست تلخش بخوری… دوتا انتخاب داری… برای یکی از انتخابها باید از سر جات بلند شی😁 و برای یکیش نیازی نیست هیچ تکونی به خودت بدی…🙄🤷♀️ پس پاشو و یه کاری کن. جرات کن… جسارت کن و رویاهاتو دنبال کن.🫶🌱
حرف همه تون قبول دارم.زن باردار دل نازک و ویار دار هست من کلا ویار نداشتم ولی ی نفر دیدم شب تا صبح بخاطر ماهی سرخ شده گریه کرد تا مغازه ها باز شدن خرید خورد تا اروم شد.شدید گریه میکرد ها
یکی هم میگفت رفتیم با خاله م که بارداره بیرون.ساندویچ سفارش دادیم هی خاله م گفته از خانواده بغلی برامجوجه بگیرید.شوهرش گفته از اینجا رفتیم میرم میخرم زشته بگم به اونا(اون خانواده خودشون مواد جوجه داشتن و اونجا تو بیرون شهر فقط فست فودی بوده)هی گفته برید بگید بعد خودش رفته گفته از جوجه هاتون بدید ما از ساندویچ مون میدیم اونا هم کم کاری نکردن گفتن نه!کم میاد به اندازه خودمون آوردیم بعد دختره نشسته گریه.اخر شوهره گفته ابرومون رو بردی دختره قهر کرده رفته تو ماشین. شوهره مجبور شده بره باهاش و کلا رفتن خونه.و میگفت ماها نه تنها ابرومون رفت بین آدمهای دور و بر که کوفتمون هم شد