خونمون طبقه سه هست…بدون آسانسور… قرار شد ویلایی بخریم… الان نامزد هستم… شیش ماه دیگه میرم خونه خودم… همسرم مادر نداره… خالش جای مادر… اما مریض هست…میترسم خونمون ویلایی بشه انتظاراتش از من بیشتر بشه… هر روز بیاد پیش من که ازش نگهداری کنم… یا پسرش زن بگیره زنه اجازه نده اینو نگه داره من باید نگه دارم… درکل استرس دارم ۲۲سالمه
اگه طبقه سه بود مبدونستم نمیاد فوقش هر دوماه یکبار
وای برتو کوروش که گرگ هایی،سرزمینت را که با رنگ زعفران،تیروکمان آرش،شمشیر رستم و کتاب های پرین ساخته بودی تبدیل به سرزمینی کردند که خلیج پارس هم ندارد.یوتاب کجای کاری که دزدان سرزمینت برتو تخت جمشید و بیستونی نزارند.اه سرزمینم گویی مردمانت که ادعای غیرت دارند ساختن را از صدای لالاییه مادرانشان نیاموختند......!
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
😂😂ممنوناره یه پسر داره … نمیدونم استرس گرفتم اخه درابنده اگه پسرش زن بگیره خونه دیگه که ندارن مجب ...
دیگه وقتی طرف خودش بچه داره به تو نمیرسه بخوای کاراشو بکنی، اون پسرش هم قبل ازدواج همه اینارو طی میکنه با دختره و خانواده ش بالاخره خب اونجوری هم نمیشه که فکر مادرش و نکنه