شما فکر میکنید ربطی نداره این نظر شماست
منم همینطور از جایی در نیوردم
بهرحال این خانوم بدنیا نیورده بچه رو مادرش اومده میخادش میگه شوهرش میگه اون مادرشه
زنه میاد پیش شوهره گریه زاری
باید پای زنه سابق از زندگیش ببره
هرچند دوری از بچه سخت باشه
باید ب همه ی اینا فک کنی
هی بیاد گریه کنه دل شوهرتو بدست بیاره یهو ب خودت میای میبینی هم بچه رفته هم شوهرت
حرف من شاید بویی از احساس فک کنی توش نیست
ولی برای زندگیت سراسر عقل عزیزم
یه لحظه با تمام وجودتون تصور کنید یه بچه رو به سرپرستی قبول کردید
با تمام سختی ها و بالا پایین ها در نظر بگیرید مادر بچه میخواد بیاد بچه رو ازتون کامل بگیره
واقعا حس میکنید جاش پر میشه؟
درسته مادرشه حقشه که بچشو ببره ولی تو این چند سال کجا بود ایا یه مادر واقعی میتونه یه لحظه از بچش دل بکنه بدون اینکه بدونه اون طفل معصوم قراره زیر دسته چه کسی بزرگ بشه و باهاش چه رفتاری بشه
من فقط بااین قسمت از حرفتون که گفتید جاش پر میشه مشکل داشتم وگرنه بقیه حرفاتون صحیح و درسته
نمیگم راحت ک
میگم خوب چاره چیه
اسی برای اینکه شر زنه رو کم‌کنه مجبوره دیگه
گفتم جاش پر میشه ک بهش انرژی بدم انشالله برای بچه اوردن خودش
دیگه چاره چیه
اینجور زن ها تا میبینن شوهره ازدواج کرده همه کار میکنن خراب کنن زندگیشو
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
24 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز