هر کی میخواد سفر زهر مارش بشه با خانواده شوهر بره
گفتن نه مامانت به ما گفته از دستشون ناراحتم!
منو تنها ول کردن رفتن
مامانت گریه کرده😐😐😐
منم باور کردم!
شام کوفتمون شد
گفتم میرم با مامانم حرف میزنم
شوهرم گفت چرا مامانت به خودمون نگفته!
خودمم کلی خججالت کشیدم که چزا مامانم رفته پشت سر من حرف زده برای مسئله کوچیک
به مادرهمسرت میگفتی الان زنگ‌میزنم مامانم بیاد پایین بگم ببینم به شما گفته که ناراحته؟!
مادرشوهرم کلی تو رستوران الکی موند
منم کشش دادم تا بره
وقتی رفت باشوهرم رفتیم پیش مامانم
به مامانم گفتم مامان تو ناراحتی که ما اتاقهارو جدا کردیم؟
گفت نه
گفتم پس چرا رفتی به مادرشوهرم اینجوری گفتی
گفت وا من نگفتم بخدا
همون لحظه دیدیم یکی در رو تندتندمیزنه
شوهرم دررو باز کرد مادرشوهرم هراسون اومد تو
خببب
آنقدر من برا نینی سایتی ها منتظر موندم
منتظر سریالام نموندم
یکی لایکم کنه ممنون
مامانم گفت زهراخانوم من به شما گفتم ناراحتم؟
مادرشوهرم گفت هه نه بابا
حرف خودم بود بابا
شوخی گفتم
گیج شده بودد چرت وپرت میگفت!!
شوهرم گفت مامان شوخی نگفتی!!
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
51 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز