درود و سلام به روی ماه تون 😍
ظهر زمستونی تون گرم و پرنور ✨
در تاپیک قبلم درباره ی مواجه شدن با ترس هام نوشتم، که اکثرشون سبک و ساده بودن.
بزرگترین ترس و ریسک من، موهام بودن!
شاید باورتون نشه اگر بگم مو های من هیچوقت کوتاه نبوده یعنی تابحال کسی منو با موی کوتاه ندیده
از بچگی که پدرم عاشق موی بلند بود، موهای من کوتاه نشد مگر یه نوک گیری.
طی یه تصمیم سریع، نشستم زیر دستِ کات کار سالن و گفتم تا روی شونه بزن 😁
هرکسی که در سالن بود دور من جمع شده بودن و میگفتن چطور دلت میاد بزنی؟ موهای به این بلندی ! ولی مرغم یه پا داشت 😁
تصمیم گرفته بودم یکبار هم که شده چهره ام رو با موی کوتاه ببینم! یکبار هم که شده ریسک کنم و این ترس رو کنار بذارم...
خلاصه بگم ، من به بزرگترین ترسِ زندگی ام غلبه کردم!
منی که برای یه نوک گیری ساده از موهای عزیزم ساعت ها گریه میکردم حاضر شدم موهایی که تا رون پا میرسید رو قدر شونه ام کوتاه کنم...
و از نتیجه راضی ام! هرچند موهای کات شده رو بافتم و جمع کردم 🤕😂
و از چهره ی جدید حسابی لذت میبرم 😍🥰
همیشه تغییر بد نیست من متوجه شدم چهره ام با موی کوتاه دلنشین تر و زیباتره ...
هرچند بقول مادربزرگ موی بلندِ زن بالشتِ قبرشه 🤭😂
توصیه میکنم رفتن به جنگ فوبیا ها رو امتحان کنین 😃
شما بگید اهل این ریسک ها هستین؟ 🥰 برای شماهم موهاتون خط قرمزهِ؟ 😉