2777
2789

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

تو برام بهترینی 

بدون شک میتونم بگم تنها پسری هستی که توی زندگیم تونستم بهش تکیه کنم و از تصمیمی که گرفتم پشیمون نیستم🥲💙

خدایا شکرت،ازت میخوام همیشه مراقب عزیزانم باشی سپردمشون به خودت فقط🌸🌸

دق کردم منکه..🥲

خدایاسرده این پایین ازاون بالا اگه میشه نگام کن         یه کاری کن اگه میشه فقط گاهی خودت قلبمو ها کن     خدایاسرده این دستام ازاون بالاخودت ببین میلرزه         مگه حتی همه دنیا به این دوری به این سردی می ارزه😔

نه من تو رو واسه خودم نه از سر هوس می‌خوام عمر دوباره منی تو رو واسه نفس می‌خوام .

نمی‌توانی به عقب برگردی و شروع را درست کنی ولی میتوانی از جایی که هستی آغاز را شروع کنی و پایان را عوض کنی،،.     Rolling in the Deep🎧🎶🎵و اون تیکه از آهنگ سوغاتی هایده که میگه: عزیزترین سوغاتیه غبار پیراهن تو، عمر دوباره منه دیدن و بوییدن تو🎧 این تیکه رو دوست دارم چون با کسی گوش دادم که دیگه نیست، برا همیشه رفت از ایران 😔

کاشکی توام دوستم داشته باشی

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792