راستش جالبه
هنوز واقعنی عاشق یه نفر حقیقی در اطرافیانم نشدم
حسش چجوریه؟
اونم دیدت؟
عشق اول و آخرم شوهرم بود . دوست بودیم باهم اومد خواستگاری خانوادم مخالفت کردن جنگ و دعوا و تهدیدی و و و و وسط کار خودش دلسرد شد خانوادش دلخور شدن . ولی من جنگیدم . ۳ ساله گذشته هنوزم خانوادم باهامون سردن. فکر کردن ب این روزا بود ک باعث شد بجنگم و از همه چیزم بگذرم ک بتونم داشته باشمش .
منم عاشق یکی شدم ولی نشد و جدا شدیم
حس میکنم ازدواجم کنم نمیتونم فراموشش کنم
الان دیگ ازدواجتو کردی خیالت راحته ک کسی بت نمیگه ترشیده ، الان دیگ فیلت یاد هندوستان کرده😏
نمیخوام بگم شوهرت کارش درسته ها، ولی اینکه هنوز یکی دیگ تو دلته و با یکی دیگ میخوابی و میری زیر ی سقف اسمش عشق نیس، خیالت راحت.
تو فقط هرجا منفعتت باشه تمایل پیدا میکنی، کلش همینه.
ببخشید دخالت میکنم
میشه توضیح بدید
من هم یکی از عزیزانم به نوعی با این مشکل دست و پنجه نرم میکنه من خیلی دوست دارم درکش کنم ولی نمیتونم
مثلا ادعا میکنه که دیگه دوسش نداره ولی به فکرشه گاهی
شما ک میگید دوسش ندارین پس اون لحظه که میاد تو ذهنتون علتش چیه و چه حسی پیدا میکنید
دل ک بلرزه کم کم سر و گوش هم میجنبه...
عین توفیلماتعریف کردی💔
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
23 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز