2777
2789

 ب نحوه غذاخوردنش هم دقت کنین چون خیلی مهمه. من اصلا باهاش بیرون غذا نخوردم .بعد ازدواج متوجه نحوه غذاخوردنش شدم خیلی چندش غذا میخوره .بیرون روم نمیشه کنارش غذا بخورم .حتی یه بار چن نفر ک دورمون بودن خندشون گفته بود ازش . مثلا داره یه لقمه میخوره دهنشو ۶ متر باز میکنه کل زبونشو میاره بیرون 😐لقمه رو گنده گنده با دست فشار میده تو دهنش . بعد با دهن باز ملچ ملوچ میکنه. انگشتاشو تند تند مک میزنه .  همش انگشتاشو لیس میزنه. بیرون گفتم نکن زشته میگه من همینم دست خودم نیس . ب خدا برجج و خورشت میخواد بخوره بازم انگشتاشو لیس میزنه. خودمم سرسفره غذام کوفتم میشه انقد چندش میخوره . خیلی هم تند تتد میخوره ب غذا حمله ور میشه انگار ده ساله هیچی نخورده با اینکه قبلش هم چیزی خورده 

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

واقعا حتی همین مسائل جزئی هم خیلی مهمه ، دقیقا.

بهترین هارو براتون از پدر آسمانی طلب میکنم⭐.Ես սիրում եմ ծաղիկներ և բույսեր, կենդանիներ, գրքեր, երկրպագություն և իմ կնոջը منو جایی تگ نکنید ، مگه اینکه کمکی از دستم بر بیاد ، مرسی مرسی🤎

وای چرا همچین میکنه

من دوام آوردم، بازهم دوام می آورم                                                ولی دلم میخواست معنی زندگی ام                                               چیزی بیشتر از دوام آوردن باشد 

حالا میخواد غذای نونی بخوره . برای هر یه لقمه سرشو مثل لک لک میگیره بالا بعد لقمه رو فشار میده تو دهنش. 😐 تو جمع فامیل خیلی ناراحت میشم خیلی بد غذا میخوره یه خورده ابروداری نمیکنه . مردای دیگه رو میبینم چ متین میشینن غذاشونو میخورن این انگار از جنگل فرار کرده 

دل و رودم پیچید بهم

گلم لازم نبود اینقدر با جزئیات تعریف کنی

با نصف این جزئیات هم حق مطلب ادا میشد

 یخ زیر لب گفت :(چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی ؟چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی!) روزها یخ به آفتاب نگاه می کرد. خورشید و درخت می دیدند که هر روز کوچک و کوچک تر می شود. یخ لذت می برد ،ولی خورشید نگران بود. یک روز که خورشید از خواب بیدار شد تکه ی یخ را ندید. نزدیک شد. از جای یخ ،جوی کوچکی جاری شده بود. جوی کوچک مدتی که رفت، توی زمین ناپدید شد. چند روز بعد، از همان جا، یک گل زیبا به رنگ زرد، به شکل خورشید رویید.هر جایی که آفتاب می رفت، گل هم با او می چرخید و به او نگاه می کرد.گل آفتاب گردان هنوز خورشید را دوست دارد، او هنوز عاشق خورشید است. ❤️✨
حالا میخواد غذای نونی بخوره . برای هر یه لقمه سرشو مثل لک لک میگیره بالا بعد لقمه رو فشار میده تو ده ...

چقدر بانمک تعریف میکنی 😁😁

من دوام آوردم، بازهم دوام می آورم                                                ولی دلم میخواست معنی زندگی ام                                               چیزی بیشتر از دوام آوردن باشد 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792