2777
2789
عنوان

مادر شوهرم گفت دخترم با شوهرش میونشون بهم ریخته ولی له کسی نگو

| مشاهده متن کامل بحث + 556 بازدید | 36 پست

اینطور مواقع طرف از شما راه حل نمیخواد

فقط ی گوش شنوا میخواد

باید خیلی زرنگ و فهمیده باشی ، ن اسرار کسی رو لو بدی، ن نظری بدی کلا

فقط گوش بدی و واکنشایی در حد وای ... بنده خدا ... ایشالا درست میشه... ناراحت نباشین ... تو کل کنین ب خدا و ...

قند عسل من
واااا خب باید داماد رو میکوبیدی دیگع ابنم ما بابد بگیم

یعنی باید بدشو میگفتم؟

چیزی نگفتم از داماد 

پیش خودم گفتم من الان یچی بگم اینا فردا خوب بشن 

بعد من‌میمونم و حرفایی ک زدم 

فقط گفتم بگو شکایتش کنه 


من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

اینطور مواقع طرف از شما راه حل نمیخوادفقط ی گوش شنوا میخوادباید خیلی زرنگ و فهمیده باشی ، ن اسرار کس ...

از اینکه لو ندم که آره 

من واقعا این چیزا رو ک مخصوصا مادر شوهرم تاکید میکنه به شوهرتم نگو نمیگم 

ولی برا اونکه فقط گوش شنوا باشم

همش با خودم میگم نکنه الان طرف بگه چرا هیچی نمیگه پس 

منم فقط سکوت کردم اولش ولی واقعا گفتم الان دیگه باید یچی بگم ولی اصلا نمیدونستم چی بگج

من بودم تو اون شرایط هنگ میکردم ولی یاد باشه تو رو امین خودش دونسته وگرنه هیچ مادرشوهری نمیاد پیش عروس  از زندگی دخترش بد بگه!

یعنی باید بدشو میگفتم؟چیزی نگفتم از داماد پیش خودم گفتم من الان یچی بگم اینا فردا خوب بشن بعد من‌میم ...

ن ن فقط باید خواهر شوهر رو تایید میکردی 


اتفاقا عقیده درستی داری 

خدایا! شاکرم که منو لایق مادر شدن دونستی🌸🤲🤰
کار خوبی کردی چیزی نگفتی چون بچه دارند احتمال آشتی بالاس آدم بد ه شما نشید ولی خودتو ناراحت نشون بده ...

آره قطعا 

ولی خوب بعد چندسال این اولین موردیه انگار بینشون اینجور شده 

و شوهرش گفته باید بیای بریم با مادرم زندگی کنیم اگ مادرم یروزی بمیره و من تو خونش نباشم بعدش خودمو میکشم 

خواهر شوهدم تو یه خونه ای که پدرشوهرم بهش داده زندگی میکنه

شوهرشم کلا قط ارتباط کرده با خانواده زنش نمیدونم دلیلش چیه ولی خیلی وقته نمیاد خونشون و اینا 

الان کلا گذاشته از اون خونه رفته 

من بودم تو اون شرایط هنگ میکردم ولی یاد باشه تو رو امین خودش دونسته وگرنه هیچ مادرشوهری نمیاد پیش عر ...

آره من کلا سکوتم و میدونه اگ بهم بگه به کسی نگو دیگه نمیگم 

تا الان بدی ازم ندیدم 

ولی واقعا دلم سوخت وقتی بهم گفت 

مادرشوهرم خیلی عاطفه نداره و کلا خیلی بیخیاله و سعی میکنه کسی نفهمه مشکلاتشون را 

ولی اینک‌که گفت فهمیدم چقد ناراحته که دیگه بروز داده 

ن فقط گوش کن و آرزوی سلامتی و بهبود روابط

آره خیلی حرفامون ادامه دار نشد چون پدر شوهرم اومد و دیگه چیزی نگفتیم 

یه چندتا سوال پرسیدم گفتم شاید قبلش دعوا کردن مگه میشه بدون دلیل رفته باشه خونه مادرش گفت نه میگه کلا همه رفتاراش عوض شده یه مدته دیر میاد خونه و از این حرفا 

گفتم شاید با کار کردنش مشکل داشته باشه گفت آره مشکل که داره ولی الان سر اینکه به دخترم‌میگه بیا با مادرشوهرت زندگی کن گذاشته رفته از خونه 

فقط صبحا میره بچه هارو میرسونه مدرسه 

با شکایت حل نمیشه بگو‌بهش بگه برن مشاوراگر مادرشوهرش زن خوبیه ی دو طبقه مجزا میتونه مشکلشون رو حل کن ...

مادر شوهرش زن خوبی نیست 

خونشون کلنگی هست و یه طبقه قدیمی قدیمی

اتفاقا گفته مادرشوهرش به دختر خواهر شوهدم گفته نرو پیش مادرت آخرش خودش مجبور میشه بیاد همینجا 


اول زندگیش تا ۵ سال پیشش بوده ولی بهش نمیساخته دیگه پدر شوهرم خونه داد بهش گفت برو تو این خونه زندگی کن 

الان دیگه مشکلاتشون کم شده بود تا اینکه دوباره شوهره میگه باید بریم پیش مادرم

فاصلشون هم با ماشین ۳ دقیقه نمیشه 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792