سلام من دوماه پیش اثاث کشی داشتم و اومدم نزدیک خونواده همسرم اونا از زمانی ک فهمیدن ما میخوایم اثاث کشی کنیم کلا غیبشون زد ک نکنه من یه موقع برم خونشون یا بگم بچمو نگه دارید و یا یه غذایی بخوان ب ما درست کنن از اون زمان نه زنگمون زدن و نه اومدن ک خونمونو ببینن تا زمانی ک شوهرم زنگ زد ب مادرش و بهش گفت چرا ب ما یه ذره احترام نذاشتینو ارزش قائل نشدین منم گفتم تا دعوتم نکنه من خونشون نمیرم شوهرمم ب مامانش حرف منو رسوند ولی هنوز ک هنوزه زنگم نزده ک رفت و امد کنیم شوهرم این وسط میگه من دارم ضربه میخورم از یه طرف دوست دارم با خونوادم رفت و امد کنم از یه طرف دیگه هم مامانم نمیدونم چرا با ما لج میکنه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.