بابام مصرف کننده
امشب حالش خیلی بد شد
رنگش سیاه شد افتاد کف زمین
مامانم گفت زنگ بزن اورژانس
منم زدم تا بیان
اما بعد ده دیقه بیدار شد گفت من خوبم
پا شد راه رفت و اب خورد
بعد مامانم شروع کرد ب کل کا باهاش ک من دیگ نمیتونم باهات زندگی کنم منو بچه هام از این خونه میریم تو هم برو واسه خودت زن بگیر
و اینکه بابامم قبلا خیانت کرده
اما فقط من میدونم و ب مامانمم نگفتم چون من خودم ۱۶ سالمه ی اجی و داداش کوچیکترم دارم
از اونجاهم فهمیدم بابام خیانت کرده ک زد گوشیمو شکوند وقتی ۱۲ سالم بود واسه کرونا و کلاس انلاین برام گوشی خرید اما چون بعد چند ماه گوشیمو زد شکست مجبور شد گوشیش رو بده بهم تا باهاش درس بخونم
و دیدم تو سایتای همسر یابیه رمز عبورش رو بازیابی کردم و وارد اکانتش شدم
فهمیدم با زنا درمورد صیغه کردن و اینا حرف زده و توافق دارن میکنن
ولی هیچوقت چیزی نگفتم
بابامم روز ب روز عصبی تر و روانی تر میشه
مامانمم روز ب روز منگل تر میشه
من از دست اینا چیکار کنم؟
واقعا مامانم از لحاظ ژنتیکی کم داره اینو جدی میگم اصلا نمیفهمه داره چیکار میکنه
خیلی بی سیاست و احمقه
همشم ب من گیر میده و از بابام بدتره
اصلا مامانم داستانش خیلی درازه فقط باید ی تاپیک واسه اون بزنم
اما بخاطر حرفی ک امشب ب بابام زد خوشحالم
یعنی میشا طلاق بگیرن بعد ۱۶ سال ی نفس راحت بکشم برم پیش مامانبزرگم پدریم بمونم ریخت اینارو نبینم