اینهمه خواستم و نشد یه روزایی غبار ناامیدی مینشست رو دلم ولی بازم رود خودمو و جمع و جور میکردم اونجا رو آب و جارو میکردم و دوباره امید میکاشتم تو دلم
خدایا هر روز ازت خواستم هر شب ازت خواستم
خیلی وقته دارم ازت میخوام
امشبم ازت میخوام مثل همیشه ولی با این تفاوت که شب آرزو هاست و شاید امید به فرج بیشترباشه...
خدایا دستمو بگیر از همه جا ناامید شدم دیگه قرصامم قطع کردم حتی..
دیگه خیلی وقته از همهجا دل کندم
و فقط وصلِ تو شدم
میگن اگه فقط از خود خدا بخوای میشه
منم گرچه دلم شکستهاست از اینکه اینهمه میخوام و نمیشه ولی بازم اون امیده رو دارم که بالاخره که خوب میشم مگه نه؟ هرچند خوب شدنم رو مثل یک رویا معجزه وار میدونم اما بازم ته ته دلم یه سر سوزن امید هست که بخاطر اینه که خودم رو بهت متصل کردم
خدایا نمیپرسم یعنی میشه؟ چون مطمئنم میشه
فقط تو رو به عزت و بزرگیت قسم سریعتر بشه قبل از اینکه کار از کار بگذره
خدایا به خون حسین و آه دل رسول قسمت میدم به پهلوی شکسته ی فاطمه و چشمای عباس قسمت میدم
به فرق چاک علی مرتضی به دل شکستهی زینب به بیکسی و تنهایی رضا قسمت میدم کمکم کن