برای من که بعد چند سال بعد کلی قول و قرار رفت چون خانوادش راضی نشدن دیگه
همش برام سواله واقعا میخواست
فکر میکنمم بفهمم ازدواج کرده میمیرم
بچگی بود
و از کنار هم با پارتنرهای جدیدمون رد شدیم
هرچند کلی داستان داشتیم قبلش
نمیدونم، ماهم قرار بود ازدواج کنیم خیلی اذیتم کرد برای آرامشم رفتم ارزونی هرکی تحمل اخلاق عن خودش و خانوادش رو داره
کنارمه خداروشکر بابت بودنش
هر روز می بینمش با هم دعوامون شد ۲ سال باهم بودیم
هر دوتا مون مجرد موندیم
عشق اولم واسه دوران نفهمیت بود
الان که فکر میکنم اصلا عشق نبوده
من متاهلم و زندگی خوبی دارم با دوتا دختر خوشمل
اونم متاهله تو خیابون با زنش دیدم و انگار یه بچه ۴ الی ۵ ساله پسر داره بیشتر از این ازش نمیدونم
ماهم بی دلیل جدا شدیم ۹ سال پیش اتفاقا خواستگاریمم امد اول من ازدواج کردم بعد۳ سال اون ازدواج کرد
پدر بچه هام شدن
۶ ماه تو رابطه بودیم
من خواستم رابطه تموم شه
چند وقت پیشم شنیدم که مهاجرت کرده
من خودمم نامزدم الان
البته خیلی سال میگذره ازش کلا فراموشش کردم
بچه بودم اون موقع
۶ ماه باهم بودیم
خیانت کرد
ازش خبر ندارم
خودمم دیگه بعد اون میلی به ازدواج ندارم میخوام تنها باشم
