و سه تا معجزه تو اوج ناامیدی

این جمله چندساله سرلوحه زندگیمه اینو همیشه یادت باشه از بندهای میتونی ناامیددبشی ولی از خدا نه منو شوهرمو وخانوادم سربارداریم خیلی سختیی کشیدیم خیلییییی من از ۵ماهگی تا ۸ماهگی بستری بودم و دکترا هرروز ناامیدم میکردن و علنن میگفتن مشکل دارن بچه هات و خیلی دیراومدی وهزار حرفی که دل منه مادر خون میشد کارم فقط گریه والتماس به خدا واهل بیت بود با گریه از اقا ابلفضل میخواستم بهش میگفتم شما دو دست نداری ولی بحق بزرگیت و اهل بیتت روتو بخاطر این دوتا طفل بزن به خداوند بادوددست بریدت باهمون دستا بچه هامو سالم بزار تو بغلم بچه هام تو دستگاه بودن مثل معجزه همه چیزشون نرمال شد مرخص شدن الانم ثانیه ب ثاتیه شکر میکنم که دست خالی برنگشتم خونه من خیلیییی وقته همه چیز خودمو شوهرمو خانوادم شده خدا چون جز خداهیشکی فریاد رس ادم نیست هزاران بار بهم ثابت شد ومنو مدیون خودش کرد

عجیبه کسی را بعد سع ماه دیدی ک هیچ نشونی ازش نداشتی🤔آخه این اتفاق دقیقا برا منو دوستم افتاد یه دوست صمیمی داشتم بدون هیچ نشونی از اول مهر رفت و آخر های آذر دوباره برگشت هیچ نشونی ازش نداشتیم هیچی نکنه تو آیلینی؟؟؟؟

من هم.....😔

دلم از این اتفاقها میخواد.... 😔

سالهاااااست منتظر همینم.... 😔

برای حاجتی که دارید، ان شاءالله که به زودی تجربش کنید

❤🍀

دلم خیلی شکسته... 😔 برام دعا می کنید