خانمای متاهل صفحه 2 | تبادل نظر نی نی سایت

مدیر

عضویت: 1400/08/21

تعداد پست: 2034

نظرتون درباره این جمله چیه

اگر می خواهید بدانید مردی که قصد دارید با او ازدواج کنید چگونه مردی است و چه رفتاری دارد، به رفتارهای پدرش نگاه کنید. مردان نقش خود و رابطه با همسرشان را از پدرشان می آموزند. اگر می خواهید بدانید که چگونه با شما رفتار خواهد کرد، ببینید پدرش چه رفتاری با مادرش دارد.

* خدا آنقدر بهت چیزای خوب بده که نفهمی از کجا اومده پر از خیر و برکت رزق و روزی * اگه دوست داری یک صلوات هم بفرست برای مهدی موعود 💕با احترام درخواست دوستی نمی پذیرم 💕

1403/10/12

23:56

2 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

7878eli

عضویت: 1398/12/12

تعداد پست: 42479

صد در صد

فقط 23 هفته و 6 روز به تولد باقی مونده !

1403/10/13

00:02

1 نفر لایک کرده اند ...

im_raika

عضویت: 1401/12/23

تعداد پست: 2952

نه درست نیست

الان ۴ تا اقای متاهل از بستگانم رو با پدران‌شون مقایسه کردم اصلا مثل هم نبودن حتی در نحوه برخورد با خانم ها !

این صحبت برای همه اشخاص درست نیست

1403/10/13

00:02

0 نفر لایک کرده اند ...

مامان الهام

بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

fatima11109

عضویت: 1402/06/27

تعداد پست: 1385

واقعیت داره

1403/10/13

00:03

1 نفر لایک کرده اند ...

chef93

عضویت: 1400/01/06

تعداد پست: 4802

شدیدا موافقم با وجودی ک پدر شوهر بیخیال و بی نهایت بی مسئولیتی دارم شوهرم ۵۰ درصد اینجوریه ن کامل خداروشکر بیشتر بیخیال

دوستان دعا کنید از ته قلبتون شوهرم ی کار خوب پیداکنه و چشماش بخنده 🙏🙏💚

1403/10/13

00:04

0 نفر لایک کرده اند ...

آنيس

عضویت: 1398/01/09

تعداد پست: 4645

همسر من ترکیبی از دو طرفه

اجتماعی بودن و فعال بودن و زبون خوش داشتنش از پدرشه

مسئولیت پذیر بودنش از مامانش

همون آني سابقم كه از ٨٩ عضو بودم...

1403/10/13

00:04

0 نفر لایک کرده اند ...

کاررلا

عضویت: 1400/03/23

تعداد پست: 9046

نه همیشه هم اینجور نیست

به نظر من بیشتر بستگی به سیاست خود زن داره

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

1403/10/13

00:04

0 نفر لایک کرده اند ...