من امروز خیلی استرس دارم،همش از این تاپیکا میزنم یخورده فراموش کنم دغدغمو😕
تاپیک اخرم ببینین لطفا لینک نت رایگان گذاشتم
اینکه یکی بچه‌اش تو ۵ ماهگی فوت کرده بود یعنی باردار بود بعد به مادر شوهرم گفتم وای چقدر ناراحت کننده و چقدر سخت واسه مادره خواهر شوهرم برگشت گفت حتی نمی‌تونی فکرشم بکنی که چقدر سخته چون بچه ندارم بهم برخورد 😞
اسم نجاست نیار عزیزم
برای فرق گذاشتنش از ته دلم ناراحت میشم نمیتونم ببخشم مدام خودخوری میکنم
همین روز مادر بدون هیچ دلیلی هیچکدوم باهام احوالپرسی هم نکردن مادرش سرهمسرم داد زد زندگیت دست بکش بیا مادرت نگه دارفقط برای اینکه یلدا اونجا نرفتم
به قدر هز مادر شوهرم متنفرم که اگه الان بدن بهمن توی یه تابه ی بزرگ با املاح احشا توی روغن خودش سرخش میکنم و با یه کفگیر بزرگ زیرو روش میکنه زیاد نسوزه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز