2777
2789

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

همش حرص و طمع وکینه و دشمنی و کشت و کشتار و نامردی وحق خوری و...

فقط چهار سوال ارزشمند در زندگی وجود داره چی مقدسه؟روح از چه چیزی درست شده؟چی ارزش داره براش زندگی کنی؟و چی ارزش داره براش بمیری؟و جواب همه این سوال ها یکیه فقط عشق🍀

فصل اول : جواد عزتی یه قرارداد بزرگ میبنده 

تو اون قرارداد سر همه رو کلاه میذاره 

همه رو میکشه 

به صغیر و کبیر و خدمتکار و بچه رحم نمیکنه 

خلاصه همرو یه دور منقرض میکنه 😅

بعد قسمت آخر عشق سابقش میکشتش


فصل دوم : در کمال ناباوری جواد عزتی زنده میشه و برمیگرده ولی پسرش که جاش نشسته بوده کشته میشه 

پس میاد که انتقام بگیره  


فصل سوم : از شخص مورد نظر انتقام میگیره و میکشتش 

فصل چهارم هم که فعلا نصفه اومده ولی اسمش مجازاته 

احتمالا جواد عزتی هم بکشن تموم شه 


کلا کارگردان انقدر میکشه همرو که دیگه بازیگر نمونه 😅

برا سرگرمی خوبه ولی از نظر محتوا جیز دندون گیری نداره 

کشت و کشتاره‌ 

اون وسط ها هم یه چند تا ماجرای درام و‌ عشقی پیش میاد 

فضل اول یک مالک بود یک سمیرا یک حاج عمو سمینار قبلا زن صیغه ای حاج عمو بود زن حاج عمو میفهمه اینو میکنه تو پاچه مالک بعد ۲۰ سال از اون موضوع میگذره مالکم تو شرکت حاج عمو کار میکرده اما به حق خودش قانع نبوده سمیراهم میگه بیا حاج عمو را ببریم شمال تو وان حموم بکشش پول نروژی ها قرار داد ها هم خودمون برمیداریم اونم قبول میکنه یکبار و حاج عمو هم باهم رابطه جنسی داشتن مالکم میدونسته  اعتراضی نداشته کارشون که تموم میشه سیمرا مالک و صدا میکنه مالکم میره تو وان خفش میکنه  

ناصر و منصوره هم که بچه های حاج عمو بودن میگرخن میگن پول ها کو مالکم میگه دست من دست منم میمونه منصوره هم  که عاشق سابق مالک خاطر اینکه مثلا مالک و نرم کنه باهاش میره کیش اما اونجا هم بند و به آب میده هم وکالت به مالک میده اونم همه مال اینارو میکشه بالا پسر مالکم با دختر ناصر دوست بوده سمیرا میره به اون میگه تو نمیتونی با پسر من ازدواج کنی چون عموته اونم باور میکنه خودکشی میکنه میمیره چند روز بعدش سمیرا داشته میرفته شمال تصادف میکنه دخترش میمیره مالکم که میفهمه داغون میشه ناصر و منصوره هم مالک تهدید میکنن مالکم میگه من هرچی ازتون گرفتم بهتون پس میدم با خانوادم کاری نداشته باشید که منصوره میکشتش     

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792