هنوز عقدم ، سال دیگه عروسیمه
خونمون طبقه بالای خونه مادرشوهرمه
خونشون اینطوریه که پایین یه حیاط بزرگ داره
طبقه بالا هم یه ایوان بزرگ
مادرشوهرم از الان داره واسم خط و نشون می‌کشه که حیاطو نوبتی باید بشوریم
من تاحالا خونه بابام یه بارم حیاط نشستم بعد این انتظار داره حیاط به اون بزرگی و بشورم
خب داری اونجا زندگی میکنی دیگ خونه خودته نصف نصف درسته دیگ
وا
بگو نمیشورم والا
بگو ما حیاط نمیشوریم زنامون میگم همسرم بشوره
شما نوبت خودتو کمکی بگیر بیاد بشوره
اگر برات مقدوره اونجا نمون
دلخوری پیش میاد
حیاط پایین به تو چه؟
حالا حیاط شستن تفریحه .این ک نشد دردسر
داری اشتباه بزرگی می کنی، یه خونه داغون کوچیک اجاره کنی بهتر از قصری هست که نزدیک مادرشوهره
خوشبختم 🤝😂
اصلا خیاط نمیشورن همیشه من و همسرم میشوریم چون دوستندارن خاک و‌کثیفی بیاد تو خونم من فکر میکنم اصلا اینطرف به اونا ربطی نداره چون خونه دو نبش هست این حیاط مال ماست وکسی نمیاد این سمت
خب راست میگه
حالا من کاری ندارم
ولی یا باید یکی رو بگیرین تمیز کنه
پولشم نصف بشه
یا شما نوبت خودت یکی رو بیار تمیز کنه
توام توی خونه ای دیگه
آپارتمان های دیگه شارژ میدن برای تمیزی
شما خودت میتونی یا پول بدی یا خودت بکنی
نمیشه که بیاد زیر توام تمیز کنه
حیلط اون خونه مال توام میشه دیگه
کارگر بگیر بیار بشوره
من به دوری و دوستی اعتقاد دارم. به نظرم اگه خونه‌تون نزدیک نباشه، احترام و محبت بینتون به مراتب بیشتره. درباره حیاط هم حق با مادرشوهرته. اگه شمام اونجا زندگی میکنی پس تو نظافتش شریکی، قرار نیست وظایف قبل و بعد ازدواج یکی باشن و چون تو خونه بابات کاریو انجام ندادی الانم شونه خالی کنی
به عنوان کسی که ده سال هست دراین شرایط هستم بهت میگم از الان هزینه برای روانشناس و تراپیست کنار بذار که بعد ده سال مثل من روانی شدی از دستشون بتونی لااقل دکتر بری...
من برگردم عقب اصلا قبول نمیکنم باهم زندگی کردن را..
مرگ تدریجی ازین بهتره.
