برادرم، کتاب هایی برای من بفرست که پایانی خوش داشته باشند، هواپیمایی به سلامت فرود می آید ، جراح لبخند زنان اتاق عمل را ترک می کند، پسر کور بینایی اش را باز می یابد، عشاق سرانجام یکدیگر را یافته اند، عروسی در راه است، تشنگان به آب می رسند، به نان و آزادی....
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من، بعدش تا میشنیدن دوران عقد جدا شدم پاپس میکشیدن، یا کسانی که خودشون جدا شده بودن یا حتی بچه داشتن خاستگاری می اومدن، کلا موردهای خوبی نمی اومد، فقط به خاطر جداییم، اما خدارو شکر شوهرمم چشمش گرفت و آشنا شدیم ازدواج کردیم، مجرد بود شوهرم
چند نفر خودشون از نظر روحی اوکی نبودن چند سال بعد ازدواج کردن
برادرم، کتاب هایی برای من بفرست که پایانی خوش داشته باشند، هواپیمایی به سلامت فرود می آید ، جراح لبخند زنان اتاق عمل را ترک می کند، پسر کور بینایی اش را باز می یابد، عشاق سرانجام یکدیگر را یافته اند، عروسی در راه است، تشنگان به آب می رسند، به نان و آزادی....