برای اولین بار دوستمو دعوت کردم خونمون بعد که وارد خونمون شد به جای اینکه مثل آدم روی یکی از مبلا بشینه مثل فوضولا وایستاد سرپا و کل وسایل و خونه رو زیرنظر گرفت با دقت فراوان و منم داشتم توی آشپزخونه ناهار درست میکردم و بعد یکی دو دیقه از واستادنش که گذشت و هر چی گفتم بشین روی مبل تا بیام گوش نکرد و شروع کرد توی سالن خونمون راه رفتن و دونه دونه وسایلو از نزدیک نگاه کردن و نظر دادن در موردشون مثلا جلو میز تلوزیون وایستاد و کلی نگاه کرد با دقت و گفت واااای چقدر خوشگله و با حالت حسرت کشیدن بود نگاهاش و حرفاش و گفت من چند سال پیش میخواستم از همینا بخرم ولی نشد بعد اومد سراغ بوفه و با فضولی در مورد وسایل داخل بوفه پرسید و بعدم با فضولی تمام میخواست بیاد داخل آشپزخونه که منم جلوشو گرفتم گفتم دارم آشپزی میکنم خجالت میکشم برو بشین روی مبل تا بیام تازه از هم روی مبلم منو میتونست ببینه از آشپزخونه دیگه و بعد آخر سر یه ربع قبل رفتنش با فضولی تمام بلند شد رفت سمت در اتاق های خونه که همه درای اتاق ها رو بسته بودم البته و جوری با فضولی و با سرعت رفت سمت ۳ تا در اتاق های بسته و پرسید کدوم اتاق تو هستش منم با خودم گفتم الان فضول خان درو باز میکنه یام که اینجوری رفتار کرد که خودم درو باز کنم براش از روی رودربایستی و منم جلوش پریدم و گفتم الان نمیشه اتاقا رو ببینی یه مقدار اتاق ها به هم ریختس و بعد تازه با پررویی و طلبکاری گفت چرا جلوم پریدی فکر کردی درو باز میکنم من اصلا همچین آدمی نیستم درو بی اجازه باز کنم و بعدشم با پررویی قبل رفتنش ورداشت گفت یکی از گلدون هاتو بده ببرم در صورتی که من کلا ۵ تا گلدون کنار پنجره ببشتر ندارم و گل و گیاهامو دوست دارم و حتی موقعی که سفره ناهار پهن کردم و میخواستم بشینم ناهار بخوریم با پر رویی ورداشته میگه نون هم وردار بیار با اینکه پلو و خورشت داشتیم دیگه .
به نظرتون این آدم که انقدر فوضول و جستجوگر و حسرت کش هست لیاقت ادامه ای دوستی داره ؟؟ شما بودید از حرفا و کاراش ناراحت می شدید یا نه ؟؟
