از بچگی پدر مادرم اختلاف داشتن مدام دعوا و کتک کاری بود اما ۱۵ سالم که بود یه مشکلی برا داداشم پیش اومد که باعث اختلاف شدید تر بین پدر مادرم شد دیگه یه جوری دعوا میشد که حتما باید زنگ میزدم پلیس بیاد جداشون کنه بابام خرج خونه رو نمیداد سر کار نمیرفت میگفت کار نیست هیچی تو خونه برای خوردن نبود ولی باز بابام انتظار داشت غذا بذاریم جلوش از تو دوتا مغازه اون زمان نسیه میاوردیم بابام رفته بود بهشون گفته بود اگه زنو بچم اومدن چیزی بهشون نده مامانم رفته بود در مغازه یه نوشابه و چند ا بسکوییت برداشته بود مغازه دار بهش گفته بود شوهرت ا