از اذر ماه سال نود درگیر خیانتهای همسرم شدم.. بارها براش ارزوی اهل شدن کردم ادم بشه نشد.. ارزوی مرگ کردم گردنش کلفت ترشد.. اخرش دیدم نابود شدم گفتم برو خوش باش منم موندم چاره ای نداشتم... ولی زمان میبره.. تو این زمان هم خودتو نابود میکنی.. فقط از خدا صبر بخواه.. به کارای اونم اصلا فکر نکن.. تکرار نکن....