پخش این سریال مال دی ۱۳۹۶ هست محسن به خاطر ازدواج با کتایون به ملکا حق طلاق میده میگه اجازه بده باهاش ازدواج کنم ملکا سر بچه دومش حامله هست ولی محسن نمیدونه طلاق میگیره محسن با کتی ازدواج میکنه اما دلش پیش بچه اش هست کتی میره دکتر دکتر میگه بچه دار نمیشی آخرش سر اون وام و اختلاسی که کرده پاش گیر میفته به محسن میگه پروژه و اینها همه الکیه باید فرار کنیم محسن میگه نه باید خودمون رو معرفی کنیم و در آخر کتایون میگه به قصد انتقام اینکارها رو کرده اما عاشق شده و بیا با هم بریم محسن میگه نه میگه پس از زندان نامه بفرست شاید بعداً اون زنیکه ملکا رو میگفت دلش به حالت بسوزه محسن زد توی گوشش اونم عقب عقب رفت گفت واسم مردی و تموم شدی آقای شفیعی پاش گیر کرد اوی ساختمون نیمه طبقه بودند و مرد محسن به جرم قتلش افتاد زندان ملکا وکالتش رو قبول کرد و آخر هم محسن رو بخشید راستی بچه ملکا سقط شد چون شب عروسی محسن و کتی پسرعمو ی کتی میخواست عروس و داماد رو زیر بگیره ملکا فهمید و پرید جلوی ماشین